یکی از گویشهای مرکزی ایران است که "بهدینان" (= مردم نیکدین)، یعنی زرتشتیانی که در یزد و کرمان و شهرکها و روستاهای پیرامون آن زندگی میکنند، یا از آن منطقه آمدهاند، بدان سخن میگویند. این گویش را خود بهدینان "دری" میخوانند و دیگران "گبری" (gawr در گویش بهدینان ="مرد زرتشتی"؛ gabr در فارسی ="کافر، آتشپرست").
این گویش عضوی از زنجیرهی گویشهای مرکزی ایران است اما تأثیراتی را نیز از دیگر گروههای گویشی نشان میدهد، و بیشتر شبیه به گویش یهودی یزد و کرمان است، هر چند از این گویش جدا و متمایز است. در گویش بهدینان، به سبب دچار شدن به فرایند یکنواخت سازی متناسب با تأثیرات زبان فارسی، یا به طور مستقیمتر، گویش محلی جمعیت مسلمان، تفاوتهایی در واژگان و همهی سطوح دستور زبان آن پدید آمده است. در عین حال، این گویش دچار تغییرات تدریجی فزایندهای است، و در میان مهاجرانی که به مراکز شهری بزرگ در غرب، و هند، رفتهاند، رو به نابودی.
تا سال 1975 حدود 25 هزار زرتشتی در ایران وجود داشت که 19 هزار تن از آنان در تهران، و کمابیش 4 هزار نفر در یزد و پیرامون آن زندگی میکردند. تا اواسط دههی 1980، جمعیت زرتشتیان به کمتر از 20 هزار نفر کاهش یافت و عملاً از این شمار، کسی در کرمان باقی نماند (G. Windfuhr, EIr. IV:105).
گویش بهدینان به طور کلی به دو گروه کرمانی و یزدی تقسیم میشود، که در ادامه با برخی مشخصات آن آشنا میشوید (aa = آ، x = خ):
کرمانی: vaaj / یزدی: voj = گفتن
کرمانی: zomaad / یزدی: zomod = داماد
کرمانی: saba / یزدی: sva = سگ
کرمانی - یزدی: z(o)van = زبان
کرمانی: xow / یزدی: xarm = خواب
کرمانی: po(o)rer / یزدی: po(o)r = پسر
کرمانی: doter / یزدی: dot = دختر
کرمانی: chu / یزدی: chuv = چوب
کرمانی: cham / یزدی: chem = چشم
کرمانی - یزدی: dasht = دست
کرمانی: yen = زن
کرمانی: aaw / یزدی: wow = آب
کرمانی - یزدی: gosh = گوش
کرمانی: braar / یزدی: d(e)ver = برادر
کرمانی: estaare / یزدی: sora = ستاره
کرمانی: pedar / یزدی: bder = پدر
کرمانی: keda / یزدی: xda = خانه
+ ضمایر:
me = من / ta = تو / in = او / mo = ما / suma = شما / iye = ایشان
+ جملات:
az yoga-sh e belend sho (از جایاش بلند شد).
Osh-vot (او گفت).
Eze sho-e (من دیروز رفتم).
Mo sha shinod-im (میتوانیم بشنویم).
Miye ke-n-it (کی هستید؟).
این گویش عضوی از زنجیرهی گویشهای مرکزی ایران است اما تأثیراتی را نیز از دیگر گروههای گویشی نشان میدهد، و بیشتر شبیه به گویش یهودی یزد و کرمان است، هر چند از این گویش جدا و متمایز است. در گویش بهدینان، به سبب دچار شدن به فرایند یکنواخت سازی متناسب با تأثیرات زبان فارسی، یا به طور مستقیمتر، گویش محلی جمعیت مسلمان، تفاوتهایی در واژگان و همهی سطوح دستور زبان آن پدید آمده است. در عین حال، این گویش دچار تغییرات تدریجی فزایندهای است، و در میان مهاجرانی که به مراکز شهری بزرگ در غرب، و هند، رفتهاند، رو به نابودی.
تا سال 1975 حدود 25 هزار زرتشتی در ایران وجود داشت که 19 هزار تن از آنان در تهران، و کمابیش 4 هزار نفر در یزد و پیرامون آن زندگی میکردند. تا اواسط دههی 1980، جمعیت زرتشتیان به کمتر از 20 هزار نفر کاهش یافت و عملاً از این شمار، کسی در کرمان باقی نماند (G. Windfuhr, EIr. IV:105).
گویش بهدینان به طور کلی به دو گروه کرمانی و یزدی تقسیم میشود، که در ادامه با برخی مشخصات آن آشنا میشوید (aa = آ، x = خ):
کرمانی: vaaj / یزدی: voj = گفتن
کرمانی: zomaad / یزدی: zomod = داماد
کرمانی: saba / یزدی: sva = سگ
کرمانی - یزدی: z(o)van = زبان
کرمانی: xow / یزدی: xarm = خواب
کرمانی: po(o)rer / یزدی: po(o)r = پسر
کرمانی: doter / یزدی: dot = دختر
کرمانی: chu / یزدی: chuv = چوب
کرمانی: cham / یزدی: chem = چشم
کرمانی - یزدی: dasht = دست
کرمانی: yen = زن
کرمانی: aaw / یزدی: wow = آب
کرمانی - یزدی: gosh = گوش
کرمانی: braar / یزدی: d(e)ver = برادر
کرمانی: estaare / یزدی: sora = ستاره
کرمانی: pedar / یزدی: bder = پدر
کرمانی: keda / یزدی: xda = خانه
+ ضمایر:
me = من / ta = تو / in = او / mo = ما / suma = شما / iye = ایشان
+ جملات:
az yoga-sh e belend sho (از جایاش بلند شد).
Osh-vot (او گفت).
Eze sho-e (من دیروز رفتم).
Mo sha shinod-im (میتوانیم بشنویم).
Miye ke-n-it (کی هستید؟).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر