به نام اهورا مزدا

همت وهوخت وهورشت اندیشه نیک ،گفتار نیک وکردار نیک

۱۳۸۹ دی ۱۲, یکشنبه

شعر سرور امشاسپندان شاه ورهرام ایزد است


سرور امشاسپندان شاه ورهرام ایزد است      دادخواه دردمندان شاه ورهرام ایزد است

آذر و اردیبهشت و آن سروش پاسبان            تابش آن نور یزدان شاه ورهرام ایزد است

لنگر کشتی و دریا و زورق باد مراد          دستگیر مستمندان شاه ورهرام ایزد است

کوه دریا و زمین سوراخهای پر شکاف      دادرس از چون و چندان شاه ورهرام ایزد است

آهن و فولاد و مس را می کند دریای آب     کارساز پتک سندان شاه ورهرام ایزد است

تیغ و شمشیر و کمند جنگهای بیکران     قوت بازوی مردان شاه ورهرام ایزد است                                    

رخش و اسب و باره و شبدیز و شبرنگ و سمند    روز نیرو روز میدان شاه ورهرام ایزد است

گه گلستان گردد و گاهی بسوزد بد کنش      رهنمای هوشمندان شاه ورهرام ایزد است

آتش سوزنده اش افلاک روشن می کند         دشمن اهل دمندان شاه ورهرام ایزد است

ببر و شیر و اژدها و دیو و جادو و پلنگ           بردن ایشان به زندان شاه ورهرام ایزد است

باد و طوفان و نهنگ و موج گرداب غضب        آن زمان فریاد مردان شاه ورهرام ایزد است

دزد و گرگ و رهزن و رهدار در راه سفر       یاور خود را یقین دان شاه ورهرام ایزد است

ریشخند کس مکن تا می توانی در جهان      قاتل آن ریشخندان شاه ورهرام ایزد است

گر به بند دشمنی و اگر به بند اژدها        درگشای پای بندان شاه ورهرام ایزد است

خاکساری پیشه کن تا همتت گردد بلند         تاج چتر سربلندان شاه ورهرام ایزد است

باطنت را صاف کن زین دهر گردی ارجمند      پادشاه ارجمندان شاه ورهرام ایزد است

غم مخور بهرام کی رندانه آمد بخششت      پادشاه گل رندان شاه ورهرام ایزد است


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر