به نام اهورا مزدا

همت وهوخت وهورشت اندیشه نیک ،گفتار نیک وکردار نیک

۱۳۸۹ دی ۶, دوشنبه

«اشوزرتشت»، نخستین آموزگار راستی

«اشوزرتشت»، نخستین آموزگار راستی

اشوزرتشت اسپنتمان کسی که از فروغ دانش آراسته شود، پیوسته راستی را برمی‌گزیند. دانا راستی را برمی‌گزیند. هات۳۰ بند۵
دین زرتشتی(: دین بهی)، یکی از کهن‌ترین دین‌های اهورایی است که پیدایش آن در ایران بوده است. پیامبر این دین، «زرتشت»، اندیشه‌ی نیک و خردورزی راستین را از اصول بنیادین پیامِ دینش، و راستی را سرچشمه‌ی منش، گفتار و کردار خود و پیروانش دانسته است. «اشوزرتشت» خود را آموزگار راستی و «مانترَن» می‌نامد. آمده است تا راستی را آموزش دهد و برپا نگهدارد؛ آمده است تا اندیشه‌ها را در راه «اَشا» برانگیزاند، پنجره‌ی «فَرَشَه» را بر روی هستی بگشاید تا در پرتو «اَشا» و «فَرَشَه»، مردان و زنان این جهان را راست و تازه گردانند.

آمده است تا بگوید یک آفریننده و دادار وجود دارد و او داداری است مهربان و دوست جهانیان. خدایی که نیاز به قربانی، پیشکش‌های رنگارنگ و آیین‌های پیچیده ندارد. بهترین پیشکش‌ها برای او، کردارِنیک است. نام او «اَهورا مَزدا»، به‌چم(:به‌معنی) «دانای بزرگِ هستی‌بخش» و سرورِفرزانه است که جهان را برپایه‌ی هنجاری(:قانون) خلل‌ناپذیر به نام «اَشا» بنا نهاده است. او آفریننده‌ی نیکی است و بدی در او راه ندارد.
«اشوزرتشت»، برگزیده‌ی «اَهورا مَزدا» است. او پیام‌آور مهر و راستی است. با گذری بر گاهان (سرودهای اشوزرتشت را «گاتها» یا «گاهان» گویند)، هنوز پیامش در پس سده‌ها وسالیان دراز گذشته به گوش می‌رسد که جهانیان را به اندیشه‌ی نیک، گفتارنیک و کردارنیک می‌خواند، و جهانی پُر از داد و راستی را برای جهانیان خواستار است.
«اشوزرتشت»، از خاندان «اِسپَنتَمان» که لقب و نام نیای نهم ایشان است، بوده و نام پدرش «پُوروشَسب» فرزند «پیترسَب» و نام مادرش «دُوغدو» فرزند «فَراهیم‌رَوا» است.
ایشان در روزِ «خورداد و فروردین ماه» (ششم فروردین‌ماه گاهنمای خورشیدی)، در «رَگِه»، جایی در کنار رود «دُرجی» و در نزدیکی دریاچه‌ی «چیچَست» از مادر زاده شد. گویند که در نخستین روز از زندگی خویش، خندید.
در «فَروَردین یَشت» درباره‌ی زاده‌شدن آن وَخشور(پاک و بزرگ) این‌گونه آمده است:
« خوشا به ما گیتیان که زرتشت زاده شد، نخستین کسی که نیک اندیشید، نخستین کسی که نیک گفت، نخستین کسی که نیکی را به‌جای ‌آورد. نخستین پیشوای دین و نخستین کسی‌که دین بیاموخت و نخستین کسی که دین بیاموزاند. نخستین که پیام اهورامزدا را به جهانیان داد. نخستین کسی که راز آفرینش را دریافت. نخستین کسی که سخن پاک را آموزش داد. نخستین کسی که همه چیزِ نیک مزدا داده را ارج نهاد و ستایش اهورای یکتا را به‌جا آورد.»
بنابر روایت از بیست سالگی در پس پرسش‌های بسیار، به «سبلان» رفت و ده سال در تنهایی اندیشید و با یاری «وُهومَن» به هم‌پُرسگی اهورامزدا رسید و در پایان از سوی اهورامزدا در روز «خورداد و فروردین ماه» (ششم فروردین‌ماه گاهنمای خورشیدی) در سی سالگی به پیامبری برگزیده شد.
نخستین کسی که به او ایمان آورد، پسر عمویش «مَیدیوماه» بود. «اَشوزَرتشت» در آغاز با دشواری‌ها و سختی‌هایی فراوانی، از سوی «کاوی»‌ها(فرمانروایان) و «کَرپان»‌ها(پیشوایان دینی) روبرو می‌شود. وی، در اثر فشارهای بیش‌ازاندازه در ۴۲ سالگی سرزمین مادری خویش را ترک و به سرزمین همسایه و به فرمانروایی «کِی‌گشتاسب» می‌رود. در آنجا دعوت خود را بر او آشکار می‌کند. در آغاز «کِی‌گشتاسب» دعوت را نمی‌پذیرد، ولی پس از گفت‌وگوهای بسیار، خود و همسرش «هوتَئوسا» از پیروان او شدند.
«اشوزرتشت»، دارای سه دختر به نام‌های «تِریتی»، «فِرنی» و«پُوروچیستا» و سه پسر به نام‌های «ایسَدواستر»، «اُروَتَدنَر» و «خورشیدچِهر» بود. هر یک از پسران، بعدها به سرپرستی سه گروه از مردم آن روزگار یعنی «روحانیان»، «کشاورزان» و «سپاهیان» برگزیده شدند. نام همسر ایشان «هُوُوی» بوده که از خاندان «هُوگو» و دختر «فَرشُوشتَر»(وزیر خردمند گشتاسب شاه کیانی) بوده است.
«اشوزرتشت»، از خود سرودهایی به یادگار نهاد، که در آن‌ها، فلسفه‌ی یکتاشناسی و روش زندگی بهتر به گونه‌ای بسیار ساده و روان آموزش داده می‌شود.
این سرودها که هفده سرود می‌باشد، «گاتها» یا «گاهان» به‌چم «سرود پاک» نامیده می شوند. «گاتها» به زبان اوستایی سروده شده است و نخستین ادبیات شعرگونه‌ی جهان است.
زندگی پرآوازه‌ی «اشوزرتشت»، پیامبر بزرگ ایرانی که سراسر آموزش و مردم‌داری بود در ۷۷ سالگی و در روز «خور از ماه دی»(پنجم دی‌ماه گاهنمای خورشیدی) پایان یافت. این‌گونه آمده است که وی در هنگام نیایش، به دست «توربَراتور»ِ تورانی کشته شده است.
«مزدا اهورای همه توانا چنین برنهاده است که خوشبختی از آن اوست که به دیگران خوشبختی بخشد. من برای پیشرفت ونگهداشتن آیین راستی، خواهان استواری و توانایی هستم. ای آرمَئیتی، آن پرتوی را که پاداش زندگی نیک منشانه است را به من ارزانی دار.» هات ۴۳ بند۱
«ای مزدا هنگامی که در آغاز با اندیشه‌ی خویش برای ما تن و جان آفریدی و به تن ما جان دمیدی و به ما توانایی گفتار و کردار دادی، خواستی که ما باور خویش را به دلخواه برگزینیم.» هات۳۱بند۱۱
یاری‌نامه:
۱-قدردان، مهرداد. جستاری در آیین زرتشت.
۲-وحیدی، حسین. شهر روشن زرتشت.
۳-نیکنام، کوروش. آیین اختیار.
۴-گروه نویسندگان سازمان فروهر. آموزش دین زرتشتی.

ادب و آداب در دين زرتشتي

ادب و آداب در دين زرتشتي

اصول دين زرتشت :
ايرانيان در درازناي تاريخ ده هزار ساله خود از بنيانگذاران اصلي تمدن و فرهنگ بوده اند و به پيشرفت جهان به نيکي کمک نموده اند. اشوزرتشت پيامبر يکتاپرستي در جهان است که در 3745 سال پيش (1386 خورشيدي) به پيامبري برگزيده شد و دين را تعريف کرد و فرهنگ ديني را بنيان نهاد ...
 اشوزرتشت، پيام اهورامزدا (داناي بزرگ هستي بخش) را به شيوايي و رسايي در سروده هاي خويش آورده است. پيامهاي كتاب آسماني اشوزرتشت "گاتاها" نام دارد كه نخستين سرودهاي شعرگونه جهان است و از درست زيستن و رستگاري سخن مي گويد. گاتاها، انديشه پرور و خردگرا است و براي همه انسان ها در هر جا و زماني ساده ترين و بهترين الگوي رفتاري را به گونه خردمندانه و به دور از هرگونه پندارهاي خرافي و نادرست، گفته است. پيام گاتاها، مانتره است كه «سخن انديشه برانگيز» معني مي دهد. از ديدگاه گاتاها، زندگي مادي انسان بايستي با طبيعت سازگار و هماهنگ باشد و در بينش مينوي انسان بايد با ياري وهومن دريچه دل خود را به سوي راز هستي بگشايد تا روشنايي راستين را ببيند.
سخن گاتاها تنها براي دانايان است زيرا نادان بر پايه احساسات تند و بي انديشه خود حركت مي كند و گوش شنوايي براي پيام اهورايي ندارد. هنگامي كه دانا انديشه راستي را مي آموزد، بايد دانش و بينش خود را به ديگران به ويژه افراد ناآگاه برساند، تا پنداربافي و خرافات از جامعه انساني رخت بربندد. شناخت خداوند، پرورش و پويايي، ويژگي هاي اخلاقي و نزديك شدن به اهورامزدا، ارزشمندترين آرمان سفارش شده اشوزرتشت در زندگي انسان است.
گاتاها و آموزش هاي اخلاقي آن:
يکتاپرستي :
گاتاها نخستين کتاب سپندينه اي است که از چندين هزار سال پيش مردمان را به شاهراه يگانگي راهنمائي نموده و بر ضد گروه پروردگاران آريايي آيين مزديسنا (يکتاپرستي) را استوار ساخت. در سراسر اوستا خداوند يگانه اهورامزدا (داناي بزرگ هستي بخش) ناميده شده است.
آرمان زندگي :
نگرش آيين زرتشت به جهان هستي، پيروي و پيوستن به قانون اَشا است. از ديدگاه او، خداوند جان و خِرَد ، جهـان را بر پايه هنجـاري آفريده كه بر همه هستي حكمفـرماسـت. او اين هنجار و نظم خردمنـدانه را « اَشـا » مي نامد و انسان بايد خود را با هنجار هستي، همگام و همراه سازد. در آموزش هاي اشوزرتشت آمان از آفرينش و نتيجه از زندگاني اين است كه هر فردي بايد در آبادي جهان و شادماني جهانيان بكوشد و خود را با انديشه ، گفتار و كردارنيك جاوداني نمايد. اشوزرتشت مي گويد :
" ما بايد نيروي خود را صرف خدمت و خوشبختي ديگران نمائيم و آسايش آنان را فراهم آوريم تا بتوانيم جهان و جهانيان را خوشبخت سازيم. چند برداشت آموزنده ديگر از گاتاها : سراسر گاتاها پند و درس زندگيست.

براي نمونه چند مورد آن را مي آوريم:
1. آزادي :
كيش اشوزرتشت، دين آزادگي و آيين داد و اميد است. براي نمونه گاتاها، انسان را به گزينش منش نيك، رهبر دانا، دوست خردمند و همسر اَشو سفارش مي كند ولي وادار نمي سازد. دين زرتشت به هر شخص به عنوان فرد ارج مي گذارد. آزادي و اختيار يكي از با ارزش ترين داده اهورايي است و هيچ كسي حق گرفتن آن را ندارد. اي خداوند خرد هنگاميکه در روز ازل جسم و جان آفريدي و از منش خويش نيروي انديشيدن و خرد بخشيدي. زماني که به تن خاکي روان دميدي و به انسان نيروي کارکردن و سخن گفتن و رهبري کردن عنايت فرمودي خواستي تا هر کس به دلخواه و با کمال آزادي راه و کيش خود را برگزيند.

هات 31 بند 11

2. برابري زن و مرد : در آيين زرتشت، انسان ها از هر نژاد ، مليت و قوم، با هر زبان و رنگ پوست، دين و باور، از حقوقي برابر برخوردارند. برتري ديني، قومي و نژادي در اين آيين نيست. زرتشت تنها عامل برتري را پايبندي به قانون اَشا و پيروي از انديشه، گفتار و كرداد نيك مي داند. از ديدگاه اشوزرتشت، خداوند، همه انسانها را آزاد آفريده و آنها را از بخشش آزادي و خِرَد برخوردار ساخته تا با بهره گيري از انديشه خويش، ديدگاه پيشنهادهاي گوناگون را ارزيابي كند و با اختيار كامل بهترين راه را در زندگاني برگزينند. چنانكه انسان ها از آزادي انديشه و بيان برخوردارند، از حق آزادي در گزينش دين و آيين نيز بهره مند هستند. وقتي انسان ها از حقوقي مسازي برخوردار باشند، زن و مرد نيز در همه مراحل مادي و مينوي زندگي حقوقي برابر دارند. اي مردم بهترين سخنان را به گوش هوش بشنويد و با انديشه روشن و ژرف بيني آنها را بررسي کنيد. هر مرد و زن راه نيک و بد را شخصاً برگزينيد.
هات 30 بند 2 3.
خوشبختي ما در خوشبختي ديگران : مزدا اهورايي که فرمانرواي يگانه است چنين پاداش روا داشته است که « خوشبختي از آن کسيست که ديگران را خوشبخت سازد.» هات 34 بند1 4. مهر ورزي : در آيين زرتشت، جنگ و دشمني چه از براي كشورگشايي و چه بنام گسترش دين، نادرست است. او به جهاني سرشار از دوستي و مهرباني مي انديشد. همه انسانها بايد با پيوستن و پايبندي به اَشا ، مهرباني و يگانگي را در بين خود گسترش دهند تا دوستي جهاني پديدار گردد. هر زرتشتي به هنگام نيايش روزانه ، باوز و پيمان خود را در سرود « مَزده يسنو اَهمي» به مهر و آشتي در دين مزدايي زرتشي استوار مي سازد؛ او آييني را پيروي مي کند که مخالف جنگ و خونريزي و ستايشگر آشتي، از خود گذشتگي و پارسايي است. اين سخنان را به نو عروسان و تازه دامادان مي گويم . اميدوارم اندرزم را بگوش هوش بشنويد و با ضميري روشن آنرا نيک دريابيد و بخاطر بسپريد : هميشه با نيک منشي و مهر و دوستي زندگي کنيد و در راستي و پاکي و مهر ورزي از يکديگر پيشي جوئيد. چه بيگمان از زندگي سرشار از خوشي و خوشبختي برخوردار خواهيد شد. هات 53 بند5 5. شادي و شاد زيوي : دين زرتشت، آيين شادماني است. از اين رو پيروان زرتشت شاد بودن و خوش زيستن را برگزيده اند و از افسردگي و سوگواري دوري مي کنند. در اين آيين جشن و سرور يکي از راه هاي نيايش و ستايش خداوند و نزديک شدن به اوست. پيامبر ايران، پيروان خود را شادمان و خشنود مي خواهد زيرا در پرتو اين فروزه ها، تنِ انسان ، نيرومند و روان او شاد مي گردد. در نتيجه شوق به کار و کوشش در آن فزوني مي يابد. در بينش اشوزرتشت خوشبختي و آسايش راستين تنها با تلاش و از راه راستي به دست مي آيد و هرگز انساني که از راه ناشايست خود را خوشبخت مي پندارد به خرسندي راستين دست نيافته است.
اي پروردگار براي برخورداري از شادماني و خوشبختي ، بخشايش بيمانندت را بمن بنما. اي هستي بخش بخشايشي را که از انديشه و کردار نيک سرچشمه مي گيرد بمن ارزاني دار. اي آرميتي اي نمود عشق و بردباري، بوسيله راستي دلهاي ما را روشن ساز تا به شادي و خوشبختي دست يابيم.
هات 33 بند 13 و هات 33 بند 10
6. سازندگي و آبادي : يكي از مؤثرترين عوامل آباداني و پيشرفت كه خوشبختي مردمان را به دنبال خواهد داشت، كار و كوشش است. اشوزرتشت از همه خواستار است كه در راستاي پيروي از قانون اَشا و به ياري منش نيك تا آنجا كه مي توانند براي پيشرفت و آسايش جامعه انساني تلاش كنند و سازندگي ايجاد نمايند. هنرآفريني و تلاش در انجام كارنيك، يكي از راه هاي نيايش پروردگار است. بر اين پايه، درويشي، رياضت كشيدن، تنبلي و گوايي از كارهاي ناشايست مي باشد. پروردگار را بشود مانند کسانيکه جهان را بسوي رسايي و آبادي پيش ميبرند از آفريده هاي وفادار تو باشيم. هات 30 بند9
7. آموزش : دانا بايد با دانش خويش نادان را آگاه سازد. نشايد که نابخرد گمراه بماند.
هات 31 بند17
8. راستي : اي مردان و زنان از دروغ بپرهيزيد. از پيشرفت ريا و فريب جلوگيري کنيد و بدانيد آن خوشي و سروري که از راه نادرست و بدبختي و بيچارگي ديگران بدست آيد جز رنج و افسوس چيزي ببار نخواهد آورد.
هات 53 بند6
9. باور ايمان : مرد خردمند با آگاهي از اينکه عشق و ايمان به خدا سرچشمه راستي است گمراهان و زشتکاران را به پرورش منش پاک و انجام کار نيک و مهرورزي به ديگران اندرز خواهد داد و سرانجام اي خداوند جان و خرد همه زشتکاران با آگاهي از حقيقت بسوي تو خواهند آمد.
هات 34 بند 10
10. کمک به ديگران : مرد دانا و توانائي که بنا به دستور ايزدي و يا از راه مهر و عواطف انساني خواستاران کمک را خواه از هواخواهان راستي و يا دروغ به گرمي پذيرا شود. او پيرو راه اشا بوده و زندگيش سراسر سرشار از راستي و درستي مي باشد. اي هستي بخش دانا او بخردي است که با نيروي دانش، گمراه را از تباهي و نيستي رهانيده و او را به خودشناسي و اتکا به نفس رهبري خواهد کرد.
هات 46 بند 5
11. مهر و دوستي : خشم و نفرت را از خود دور کنيد. اجازه ندهيد اندشه هايتان به خشونت و ستم گرايش پيدا کند. به منش پاک و مهر و محبت دلبستگي نشان دهيد، رادمردان پاک سرشت براي گسترش راستي و درستي پيوند استوار خواهند ساخت و هواخواهان راستي را بسوي بهشت جايگاه تو اي اهورا که منزلگه راستان و پاکان است رهبري خواهند کرد. هات 48 بند7

باور اشوزرتشت به جهان واپسین و عاقبت جهان چيست؟ ...



برای درک این بخش از جهان بینی نیز، دانستن چند اصل از باور اشوزرتشت لازم می باشد:
- جهان از دو بخش«گیتايی» و«مینوی» درست شده است «براساس تاریخ نوشته شده بشر، نخستين پیامبری که از «جهان مینوی» سخن به میان آورده، اشوزرتشت می‏‌باشد». جهان گیتوی (ماده وانرژی) جرم وحجم وجاذبه و بارالکتریکی دارد وفضا را اشغال می‏‌کند و بُعد وحجم دارد ومرتب درحرکت است وانرژی دارد و... بخش مینوی جهان شامل فضا، خودِحرکت، نیروی جاذبه و دافعه و... می باشد. این بخش ازطبیعت، بُعد وحجم ندارد وهمیشه ثابت است وحرکت نمی‌کند.
- برهردوبخش گیتايی ومینوی جهان قوانین دقیق و همیشگی(اشا) حاکم است و هیچ بخشی از جهان دیمی رفتار نمی‌کند. ودردل همه ذرات طبیعت، بزرگی ودانايی یا به‏قول اشوزرتشت فروهر (ذره‏ای از اهورامزد بوده و نيروي پیش برنده است) وجود دارد.
- «زندگی» و«نازندگی»(نازندگی یعنی زندگی که ما جزيیاتش را نمی‏‌دانیم) وجود دارد و «مرگ» به مفهوم «نیستی»، حقیقت ندارد. بنابر آموزش‏های اشوزرتشت، مرگ شکل دیگری از زندگی است و واقعیت است ولی حقیقت ندارد.
- زرتشتی باید به‏‌صورتی زندگی کند که هم گیتی وهم مینو را داشته باشد. دراوستای روزانه می‏‌خوانیم ”تنی و رواني گیتی و مینو، گیتی مان باد بکامه تن، مینویمان باد بکامه روان“. با کار و کوشش و فعالیت های فیزیکی در بهبود اقتصاد خود و خانواده بکوشد و از لذت های دنیوی و شادی روزگار درحد متعادل بهره‏مند گردد و با انجام اندیشه وگفتارو کردارنیک و گذشت و خیرات و دیگر کارهای نیک و مینوی (معنوی) درحد توان سعی کند که جهان مینوی را نیز برای خود بسازد.
- در فرهنگ زرتشتی هیچ بخش غریزی ما شیطانی نیست و برآورده شدن غرایز به‌‏صورتی معقول و درست اساس دین ماست. همه غریزه‏‌هاي ما برای زندگی لازم است. به‌‏شرطی که به‏‌صورتی منطقی ودرست از آنها بهره گیریم و همیشه وجدان یا «اخلاق» را درنظرداشته باشیم.
در دین زرتشت به آن دسته از غريزه‌‏هاي طبیعی که به‌‏صورتی بسیار افراطی از آن استفاده شود(دیو) می‏‌گویند. و چکیده دین ما زندگی کردن بر پايه‌ي فرهنگ مزداپرستی و مبارزه با فرهنگ دیوپرستی است. دیوِدروغ، دیوِآز، دیوِکين، دیوِخشم و.... در گاتها و بخش‏‌های گوناگون اوستا نکوهش شده‌است و از زرتشتیان خواسته شده تا در زندگی با این دیوها مبارزه کنند.
- برای بنانهادن زندگانی اشويی، «بهداشت روان» همان‌اندازه مهم است که «بهداشت تن» اهمیت دارد و آموزش ‏و پرورش روان (اندیشیدن و ساختن شخصیت مَنِ خویش) همانقدر مهم است که آموزش و پرورش جسم (ورزش های مناسب).
- بشر پس از مرگ از بین نمی‏رود بلکه به دنیايی می‏رود که «جهان مینو» نامیده می‌شود و مینوی می‌‏شود.
- بنا به باور زرتشتیان، پس از مرگ، روح و فروهر هر دو باقی می مانند، روح مسئول است و باید پاسخگو باشد ولی فروهر که ذره ای از ذات پاک اهورامزدا است که در جسم ما به‏‌ودیعه نهاده شده بوده‌است، به اصل خویش باز می‌گردد.
- انسان بایستی قوانینِ حاکم بر طبیعت (اشا) را بشناسد و خود را به‏‌وسیله پیروی از راستی و منش نیک با آن هم‏آهنگ نماید. که همیشه سربلند باشد و با افتخار زندگی نماید و به اصطلاح ”عاقبت به خیر“ گردد.
- در باور زرتشتیان در مرگ هیچ‌کس نبایستی گریست. تنها باید حرمت را نگاهداشت و مراسم مذهبی را به‏خوبی به‏‌جا آورد.
- برای نخستين بار اشوزرتشت از «بهشت» (بهترین جايی که در خيال می‏‌گنجد) و «دوزخ» یعنی (خانه دروغ)، سخن به میان می‏‌آورد.
باور اشوزرتشت این است که، خداوند به انسان «وجدان و خرد» و قدرت اراده اختیار، بخشیده تا بر سرنوشت خود حاکم بوده و شخصیت خود را بسازد و چون انسان، می‌تواند با پیروی از اشويی، «سپنته‌‌من» گشته و «اشون» شود و یا با پیروی از «دروغ»، «انگره‌‏من» شده و «درگوند» گردد وموجودی «مسئول» است و بایستی «پادافره» اعمال خود را دریافت نماید.
- روح انسان تا سه روز در اطراف تن درگذشته می‏‌ماند و صبح چهارم آن‌را ترک می نماید . برای رسیدن به عالم بالا یا جهان مینوی لازم است که از پلی به نام «چینه‌‏ود» (صراط) بگذرد.
صحنه‌ه‏ای بسیار جالب و امروزی از ”دادگاه در اوستا“ در جریان است، روح در سرپل‌چینود، اعمالش سنجیده می‏‌شود، فرشته «مهر» داور است و ترازو(میزان) در دست دارد و فرشته «سروش» نقش مدعی العموم یا دادستان را بازی می کند و گناهان فرد در گذشته را برمی‏‌شمارد درکفه‌ای می‏‌گذارد. فرشته«رشن» نقش وکیل مدافع را دارد و علل و اسباب کارهايی را که سروش گناه می‏‌داند را برمی‌‏شمارد و کارهای نیک او را در کفه دیگر ترازو می‏‌گذارد و از روح درگذشته دفاع می کند. فرشته «رشن» هم اغلب پا درمیانی می‌کند که تا آنجا که ممکن است بار گناهان در گذشته را کم کند. ( جالب است بدانید که: دادگاه های دوره ساسانیان نیز اینچنین اداره می‌شده است وهنگام محاکمه متهمین از مردم خواسته‌می‏‌شده است که هر کس کارهای نیکی از متهم دیده است را به‌‏دادگاه ارايه دهد تا درست داوری شود. و از حدود پنجاه سال پیش در جهان چنین قانون شد که هیچ متهمی را نمی‌توان بدون داشتن وکیل مدافع داوری نمود.)
- بخشش در دین زرتشي نیست. هر کس همان می‏‌دروَد که می‏‌کارد، و تنها با کارنیک می توان کارهای‌بد را از بین برد و پوشانید هر گناهی پادافرهی دارد مشخص و دقیق(بر طبق قانون اشای مینوی).

اوستا



 


اوستا کهن ترین نوشته ایرانیان و کتاب دینی زرتشتیان است. بخش های گوناگون این کتاب، طی صدها سال تدوین شده است. کتاب اوستا در روزگار باستان دارای 815 فصل در بیست و یک نسک (کتاب) بوده و در شکل کنونی خود شامل شش بخش گاهان، یَسنه یا یسنا (شامل گاتها و غیر آن)، یشت‌ها، وندیداد، ویسپرد و خرده‌اوستا است. بخش‌های اوستا بنا بر تحقیق آنوبانینی در دوران‌های مختلف توسط اشخاص متعدد تالیف شده است. قدیمی ترین بخش اوستا، گاهان نامیده می شود و گفته می شود بخشی از آن، سروده هایی است که به زرتشت الهام شده و بر زبان وی جاری شده است. اوستا را از نظر زمانی می توان به سه بخش تقسیم کرد. بخش نخست اوستای کهن که مضامین آن از نظر زمانی متعلق به روزگار پیش از زرتشت (پیش از حدود دو هزار و هشتصد سال پیش) است؛ اما نگارش آن متعلق به عصرهای پس از زرتشت است و هنگام این نگارش و بازنویسی دگرباره، تا اندازه‌ای مضامین و باورهای جدیدتر را به متن‌های كهن اضافه كرده‌اند. بخش دومِ اوستا از نظر زمانی شامل "گـاتـهـا" است كه سروده‌های مینوی شخص زرتشت، پیام‌آور بزرگ ایرانی به شمار می‌رود كه هر چند از نظر مضمون پس از اوستای كهن سروده شده است؛ اما از نگاه زبان و نگارش، كهن‌ترین بخش اوستای موجود است. بخش سوم اوستا از نظر زمانی شامل یـسـنـا، یـشـت‌های جدید، ویـسـپـرد، ونـدیـداد و خـرده اوسـتـا است كه همگی جزو اوسـتـای نـو به حساب می‌آیند. اما بسیاری از مضامین همین بخش‌های جدید نیز برگرفته و اقتباس شده از باورها و نوشتارهای كهن است؛ اما این آمیختگی به حدی است كه امكان تفكیك را امكان‌پذیر نمی‌سازد. اوستا به دو گویش نوشته شده‌است. گویشی که گاهان یعنی سخنان خود زرتشت بدان نوشته‌شده و گویشی که بخش‌های دیگر اوستا را بدان نوشته‌اند. گویش نخست را گویش گاهانی و گویش دوم را گویش جدید نامیده‌اند. گفته می شود که کتاب اوستا در اصل کتاب مقدس همه ایرانیان باستان بوده است. مندرجات اوستا شامل نیایش اهورا مزدا و امشاسپندان و دیگر ایزدان و مظاهر طبیعت و تکالیف انسان در جهان بهشت و دوزخ و داستان‌های ملی است.
کلمه اوستا در اصل "اَوْپِسْٰتاک" است به معنى بنيان جاافتاده و محکم، کنايه است از آيات محکمات و شريعت پابرجاي، و به صيغهٔ صفت مشبهه است. واژه اَوِستا بنا به تحقیق آنوبانینی در خود کتاب نیامده به معنی دانش و شناخت هم هست و با واژه "ودا"، نام کهن ترین کتاب دینی هندوان همریشه است. بر روی هم اوستا را می‌توان به معنی "آگاهی‌نامه" یا "دانش‌نامه" دانست كه آن را (مرجع نامه) نيز مي نامند. در تاريخ طبرى و ديگر متقدمان از مورّخان عرب "ابستاق" و "افسقاق" ضبط شده است و در زبان درى "اُوْستا ـ اُسْتا ـ وُسْت ـ اُسْت" به اختلاف ديده مي شود  کاف آخر "اوپستاک" که از قبيل کاف "داناک" و "تواناک" است در زبان درى حذف مي شود و تلفّظ صحيح اين کلمه بايستى "اُوْپستا" باشد ولى به تقليد شعرائى که به ضرورت اين کلمه را مخفّف ساخته اند ما آن لفظ را "اَوِسْتا" خوانيم.
اما لفظ زند از آزنتی "Azanti" و به معنی گزارش و ترجمه است و مراد از زند کتب پهلوی است که نخستین بار کتاب اوستا بدان زبان ترجمه شده است و پازند مخفف "پات زند" می باشد که با پیشاوند "پات" ترکیب یافته و به معنی دوباره گزارش یا ترجمه و برگردانیدن زند است به زبان خالص دری. پازند عبارت است از نُسک هایی که زند را به خط اوستایی و به زبان فارسی دری ترجمه کرده باشند و از این رو متأخران خط اوستایی را خط پازند نامند.
بنابر روایت های دینی زرتشتی "اسکندر رومی مصر نشین، پتیاره ی بدبخت، بیدین بدکار بدکردار [به فرمان اهریمن به ایرانشهر حمله کرد و] اوستا و زند را برآورد و بسوخت". در نامه ی "تنسر" به شاه مازنداران نیز اشاره شده (مسعودی مورخ عرب و جمعی دیگر از مورخان اسلامی هم نقل کرده اند) که "اسکندر" بعد از فتح "اصطخر" اوستا را که بر دوازده هزار پوست گاو نوشته بودند برداشت و مطالب علمی آن را از طب، نجوم و فلسفه به یونانی ترجمه کرد و به یونان فرستاد و خود آن کتاب را بسوزانید.
بنا بر تحقیق آنوبانینی  نخستين کسى که پس از اسکندر از نو "اوستا" را گردآورد و آئين ديرين مزديسنا را نو کرد "وُلَخْش" اشکانى بود (۵۱ ـ ۷۸ ب م). ولخش همان است که ما او را بلاش خوانيم در ميان اشکانيان پنج شهنشاه به اين نام شناخته شده اند. دار مستتر گويد کسى که اوستا را گرد کرده است بايد ولخش نخستين باشد، زيرا او مردى ديندار بوده است و بعضى گمان کرده اند که اين شهنشاه ولخش سوم است که از (۱۴۸ تا ۱۹۱ ب م) پادشاهى کرد (از جمله آقاى آرتور کريستنسن مورخ معاصر است). اين ولخش از سال ۵۱ تا ۷۸ ميلادى پادشاهى کرده و از عهد او سکه هاى اشکانيان نيز تغيير يافته به خط پهلوى زده شد و خط يونانى موقوف گرديد و بعيد نيست اوستا هم از عهد او شروع به گردآورى شده باشد. به هر حال آنچه مسلم است در زمان اشکانیان و ساسانیان بخش های باقیمانده از آن کتاب بزرگ با افزودن آنچه در یادها مانده بود گردآوری شده و سرانجام در سده های پنجم و ششم هجری بار دیگر این کتاب گردآوری شد که به صورت امروزین در آمد. دانشمندان محقق 21 نسک ساسانی را به 345700 کلمه برآورد کرده اند و امروز 83000  کلمه در اوستای فعلی موجود و باقی به تاراج حادثات رفته است. در قرن نهم میلادی و دوم هجری مؤلف دینکرت - که تفسیری از اوستا و مهمترین کتب فقه، عبادت و احکام مزدیسنی است - گوید اوستا دارای 21 نسک است، و اسامی آنها را ذکر می کند و مجموع 21 نسک را به اصطلاح زبان پهلوی به سه قسمت منقسم مینماید به قرار ذیل:

 الف- گاسانیک
 ب- هاتَکْ مانْسَریک
 ج- داتیک

 - گاسانیک یعنی بخش "گاثه" که سرودهای دینی و منسوب است به خود زرتشت و محتویات آن ستایش اهورامزده و مراتب ادعیه و مناجات ها می باشد.
- هاتک مانسریک، مخلوطی از مطالب اخلاقی و قوانین و احکام دینی است.
- داتیک، فقه و احکام و آداب و معاملات است.

اما بعد از این تاریخ (یعنی بعد از قرن سوم هجری) گویا در قرن چهارم و پنجم هجری اوستا به شکل کنونی در می آید.
بخش های اصلی کتاب اوستای امروزین عبارتند از:
 ۱) یسنا: که به معنای نیایش است و مشتمل بر هفتاد و دو فصل می باشد. گات ها که منسوب به خود زرتشت است و به لحاظ دینی ارزشی بیش از سایر قسمت های اوستا دارد در این بخش واقع شده است.
 ۲) ویسپرد: که مشتمل بر ۲۳ فصل است و وظایف دینی و اخلاقی پیشوایان دینی را بیان می کند. معنی آن  "همه ی ردان و پیشوایان" است.
 ۳) یشت ها: که به معنای نیایشهاست و در گذشته به تعداد روزهای ماه بود اما امروزه از آن بیش از ۲۲ یشت در دسترس نیست.
 ۴) خرده اوستا: که به معنای اوستای کوچک است و شامل نمازهای روزانه نیایش ها و توبه نامه ها و ذکر هایی است که زرتشتیان باید به صورت روزانه یا در جشنهای خاص بخوانند.
 ۵) وندیدا: که به معنای کتاب داد و قانون است که مطالبی درباره آفرینش جهان و تاریخ و مهاجرت آریاییان و قوانین مربوط به کشاورزی، حقوق، طهارت، کفن و دفن و ... دربر دارد. در اصل وندیودات بوده است، یعنی ادعیه و اوراد بر ضد دیوان و اهریمنان.

منابع:
anobanini
forum (dot) shafighi (dot) com
fa (dot) wikipedia (dot) org
baranbarbid (dot) blogfa (dot) com
aariaboom (dot) com
اوستا کهنترین سرودهای ایرانیان؛ جلیل دوستخواه
اوستا؛ محمد تقی راشد محصل
ارتاویراف نامه، رحیم عفیفی
http://www.anobanini.ir/index/fa/1386/05/post_70.php#more

اشوزرتشت نخستین پیامبر جهانی

زرتشت (زردشت) در اوستا زرتشتهره zaratoshtahara آمده است که برخی آن را پیوند زرد zarada (رنگ زرد) یا زر zara؛ با واژه ی شثره = شتره (شتر) می دانند که می شود "دارنده ی شتر زرد" یا "دارنده ی شتر طلایی" که هر دو نشان از این دارند که شتر نام برده شده با ارزش هست. برخی زرتشت را از دو واژه ی زرتا  zarata به معنی زرین با پیوند با واژه ی اوشترا از ریشه ی اوش ush به معنی روشن و روی هم به معنای روشنایی زرین برگردان کرده اند. واژه ی زرتشت واژه ای پهلوی است و با هر دو واک (د) و (ت) بیان می شود و درست هم هست.
روز خرداد از ماه فروردین زردشتی (روز 6 فروردین خورشیدی) برابر است با  چشم گشایی و همچنین  برگزیده شدن اشو زردشت به پیامبری. نام پدر اشو زرتشت در اوستا "پئوریو شسپه" pairiyo shaspa و در پهلوی پوروشسپه از دو واژه پئوروش paorosha و اسپه به معنای "دارنده ی اسپ با ارزش" است. نام مادر وی دغووا doghdova و دغدو (دوغدویه) پهلوی به معنای "دوشیزه و باکره" است از ریشه دوغ که دو معنا دارد:
الف) دوختن که از این واژه کهن "دختر به معنای کسی که می دوزد" (کار اصلی دختر در جامعه کهن یکی این کار بوده) دوک ( چیزی که نخ به آن پیچیده می شود)
ب) دوشیدن (یکی دیگر ار کار اصلی دوختران در جامعه کهن) از این ریشه واژه های دوشیزه و دوغ (نوشیدنی) و... را داریم. دوغدویه دختر فری هیم اروان ferihimaorovan بوده است زنی پاک دامن و یکتا پرست. نام خاندان زرتشت را سپیتمه sepitmah در اوستا و سپنتمان با اسپیتمان در پهلوی از ریشه ی سپیت (سفید ،درخشان) و من mana (خاندان، دودمان) به معنای خاندان سپید گفته اند.
نسب اشو زردشت در نوشته های دینی و پهلوی بین 9 تا 15 پشت به منوچهر -پادشاه پیشدادی- می رسانند. برخی چشم گشایی وی را در آذر آبادگان می دانند. با توجه به کتاب های پهلوی و روایات دینی که می گویند اشو در کنار دریاچه چیچست (دریاچه ارومیه) در بالای پشته ی تپه ای منتهی به رودخانه نیک به دنیا آمده است.
اشو زردشت در روز خرداد از ماه فروردین 3774 سال پیش، دیده به جهان گشود. یکی از معجزات و شگفتی های زندگی وی را این می دانند که هنگام چشم گشایی خندان به دنیا آمد و می خندید (توجه داشته باشید خندیدن یک رفتار آموختنی است). بنابر روایات زرتشتی بعد از به دنیا آمدن اشو زردشت، اهریمن خواست که سینه ی اشو زردشت را بشکافد و درون آن سرب پر کند که فروهر روان اشو، به دست اهورامزدا نگهبانی می شود. اشو از کودکی به آموختن دانش گیهانی و مینوی پرداخت. نخستین آموزگارش پدر دانشمدش بود. اشو زرتشت برای دانش اندوزی سفر های بسیاری انجام داد. در جوانی دانشمندی سرشناس گردید. یک پزشگ و یک فیلسوف بزرگ. درست در روز خرداد از ماه فروردین (3744سال پیش) در حالی که سی سالگی چشم گشایی خود را نیایش می گرفت اهورا مزدا وی را به عنوان نخستین پیامبر جهانی برگزید.
در گاهان اهونود ahonavad gasa چگونگی رای زنی اهورا مزدا با فروزه های خود  و هومن و اشه وهیشته را به در خواست گئوش اوروان (روان گیتی) برای برگزیدن اشو زردشت بیان می کند که این نشان دهنده ی دمکراسی در دین زردشتی است) بعد از برگزیدن اشو زردشت به پیامبری مدیوماه madiyomah پسر عموی اشو زردشت نخستین کسی بود که دین بهی را پذیرفت. بعد از 12 سال از پیامبری، اشو زردشت به دربار یکی از کوی kavi ها به نام ویشتاسپ (هیشتاسپ یا گشتاسپ) در شرق ایران در استان خراسان بزرگ در شهر بلخ رفت و دین خود را که بر پایه یگانگی خداوند بزرگ گیتی آفرین و همچنین اشا asha به معنا راستی است را به گشتاسپ بیان کرد. به این سبب است که برخی از دین شناسان به دلیل زبان شرقی گاتها اوستا و دین پذیری در شرق اشو را زاده در شرق می دانند.
در گاهان از 7 پیرو اشو زردشت به عنوان نخشتین آموزگاران دین (پوروتکیشو) نام می برد که میدیوماه (پسر عموی اشو زردشت)، پوروچیستا (دختر کوچک اشو زردشت)، فرشوشتره (از خاندان ایرانی هوگو، پدر همسر اشو زردشت، فریانا (از خاندان های تورانی) جاماسپ (از خاندان هوگو و همسر پوروچیشتا)، کی گشتاسپ و همسرش بانو هوتوسا (هر دو از خاندان های برجسته ایرانی).
اشو زردشت با هوووی hovavi از نخستین پیروان خود پیمان زناشویی بست و حاصل این پیوکانی اهورایی سه فرزند پسر به نام های ایست واسستره (isat vassatrah)، اوروتت نره (urvatat narah)، هور چیثره (hvar chisrah) و سه دختر به نام های فرینی (fraini)، ثریتی (seriti) و پوروچیستا (purochista) است.
اشو زردشت با شکیبایی، مهربانی، دانش فراوان، گشاده رویی، توان بالای مینوی، دین اهورایی را بر مردم هدیه آورد و تحولات بنیادینی را در روش زندگی آریایی ها و حتی دیگر نژادها ایجاد کرد. مرحله چادرنشینی با آموزش های اشوزردشت با شتاب بیشتری به سوی یکجا نشینی حرکت کردند. کشاورزی و دامداری رونق فراوانی گرفت و آباد کردن جهان در متن جریانات قرار گرفت.


نویسنده: کارن خسروانی karen [at] anobanini.ir

۱۳۸۹ دی ۵, یکشنبه

سالروز در گذشت اشو زرتشت را پاس داریم


چاپ ارسال به دوست
۰۵ دي ۱۳۸۹
Image
یکی بامدادان خروشد سروش          
به زرتشت اسپنتمان زد خروش

که هنگامه ره سپردن رسید        
ترا اختر جاودانی دمید

ترا باید اکنون کزین توده خاک
شوی سوی هرمزد دادار پاک *

بامداد روز خیر ایزد دیماه این سرود به طور دسته جمعی در درمهر شریف آباد هر ساله توسط کودکان، جوانان و بزرگسالان خوانده می شود و انگار همه سبک بال می شوند تا بتوانند با یاد اشو زرتشت ادامه دهنده بقیه مراسم باشند.

"کسی که در پرتو راستی و پاکی هر کاری را چون پرستش پروردگار انجام دهد، از دیدگاه هستی بخش دانای بزرگ بهترین هستی ها است.  کسانی که در گذشته و حال چنین بوده اند و هستند آنان با احترام و بنام یاد کرده و کوشش خواهم کرد با کردار نیک به مقام والای آنها برسم."
                                    گات ها سرود 51 -بند22

اشو زرتشت دراین سرود کاری که با ایمان کامل انجام شود با پرستش پروردگار یکسان می داند. مردان و زنان پارسا را بایستی با احترام یاد کرد و جایگاه نیکان را برایشان خواستار است.

اشو زرتشت، که فروهر او ستوده باد، هنگامی که درگذشت هفتاد و هفت سال از زایش او گذشته بود، چهل و هفت سال مردم را به یکتا پرستی و آموزش دین و سی‌وپنج سال پس از آن بود که گشتاسب دین را پذیرفته بود ** و در کتاب گزیده‌های زادسپرم *** روز درگذشت اشوزرتشت، روز خور از ماه دی است. در همین کتاب از برگزاری آیین یزشن**** در روز درگذشت پیامبر یاد شده است.

 زرتشتیان به پیروی از فرهنگ چند هزار ساله‌ی خویش که در آن سوگ و غم نکوهیده‌است وبه قول فردوسی:
چو شادی بکاهد، بکاهد روان      خرد گردد اندر میان ناتوان

مراسم درگذشت اشوزرتشت را با جشن‌خوانی و حضور در آرامگاه‌ها به‌جای می‌آورند تا بزرگی زاد روز آن اشو در برابر درگذشتش رنگ نبازد. اما بیشتر رسانه‌های گروهی کشور گویی تلاش می‌کنند از کنار سالروز زایش و درگذشت پیامبرا یرانی و جشن‌های چهارگانه‌ی دیگان خموشانه بگذرند.

تاریخ نگاران نوشته اند زرتشت پس از هفتاد و هفت سال از عمر خویش که بیشتر آن را برای هدایت و دادن خرد و آگاهی به مردمان صرف نموده بود روزی در آتشکده شهر بلخ مشغول عبادت بوده است، گشتاسب شاه کیانی و پسرش اسفندیار که از حامیان بزرگ وی بودند نیز برای رسیدگی به شهرهای دیگر از بلخ خارج می شوند و ارجاسب که دشمن دیرینه زرتشت و ایرانیان بود از این هنگام بهره برد و توربراتور فرمانده سپاه خود را با لشگری بسیار راهی بلخ کرد . لشگر تورانی دروازه های شهر بلخ را با تمام دلاوری ها مردم در هم شکستند و هنگامی که اشوزرتشت با لهراسب و گروهی دیگر از یارانش مشغول عبادت به درگاه اهورامزدا بودند. اشوزرتشت در هنگام یورش ناگهانی قبایل تور در بلخ به دست یک تورانی کشته شد. در کتاب‌های پهلوی نام قاتل وی تور برادروش یادشده‌است. اشوزرتشت با نثار جان خود به ما درس پایمردی، ایمان، شهامت و از خودگذشتگی داد.

«زره‌توشترهه سپتی‌تامهه اَش‌اُنو فرَوَشیم یَزَمیده»(:بر فروهر پاک اشوزرتشت اسپنتمان درود باد)

اشو زرتشت در گذشتن از جهان خاکی را جهش به سوی تکامل می داند و گرچه از جهان رفت و از دیده ها پنهان گشت ولی روان پاکش همراه با اندرز و آموزه های جاودانه اش پیوسته زنده ماند.

از برآمدن خورشید روز خیرایزد و دی ماه تا فرو رفتن خورشید این روز، همازوری زرتشتیان در مراسم  دینی و آیینی، در فراهم آوردن سفره ها و خوردنی ها و میوه ها و لرک به یکدیگر یاری می رسانند و این کردار های نیک و آیینی را کرفه می دانند. در آرامگاه های زرتشتی، جوشش و کوشش مردم، به همراهی موبدان و آوای دلنشین اوستا، دیده می شود.اینک فروهر پاک اشوزرتشت از جهان مینوی ما چشم بر می دارد و اندیشه و کردار و گفتار ما را می بیند. اشوان (پیروان آیین راستی) را می نگرد و جاودانگی آیین راستی را آرزو می کند.

یاری نامه ها

*- شادروان استاد پور داوود معراج اشوزرتشت رااز روی نثر زرتشت بهرام پژدودر زراتشت نامه به شعر درآورده است.
**-دینکرت هفتم، فصل 5، بند1
***-فصل 25، بند5
****- یزشن همان واژه‌ای است که در فارسی «جَشَن» یا «جَشن» شده است به معنی روز ستایش و بزرگداشت یکی از پدیده‌های نیک اهورامزدا است

۱۳۸۹ دی ۱, چهارشنبه

پیر سبز را زیارت کنیم

درباره زیارتگاه پیر سبز چنین نوشته‌اند:
«
صاحب پیر را نام حیات‌بانو و از شاهدخت‌های ساسانی است كه پس از سقوط مداین برای پاسداری از ناموس و پاكدامنی خویش به اطراف ایران آواره شده‌اند‌. حیات‌بانو چون به دامنه كوهی پشت هومین و سنجد می‌رسد‌، سیاهی دشمن را از دور می‌بیند و نالان و گریان به سمت كوه بلند خشك بالا می‌رود‌. همینكه در دسترس دشمن قرار می‌گیرد آهی از دل كشیده و با نگاهی به كوه بلند می‌گوید‌: مرا چون مادری مهربان در آغوش خود گیر و از دست دشمنانم برهان‌. همان دم شكافی در كوه پدیدار شده و حیات‌بانو در آن ناپدید می‌گردد و سپاهیان دشمن از دیدن این پیشامد شگفت‌زده شده راه خود در پیش می‌گیرند‌. پس از گذشت زمانی، بالای این كوه بلند خشك بی‌آب و علف، قطره‌های آب چشم یتیمان و دیده گریان ستمدیدگان، چون صاحب آن به زمین می‌چكد‌. به قدری كه مسافری را سیراب و شاداب نماید و اگر جمعیت زیادتر یا گله گوسفندان فراوانی بدانجا رسند جریان قطرات آب زیادتر می‌شود به گونه‌ای كه برای همه اندازه باشد‌. این كوه خشك، از بركتِ پیر امروز سبز و خرم می‌باشد. از روز اشتاد ایزد و خورداد ماه به مدت 5 روز مراسم ویژه زیارت در آن كوه برپا است و گروه زرتشتیان بدانجا می‌شتابند و نذر و نیاز و شادمانی می‌نمایند‌».نیك‌بانو به همراه مروارید كه كنیز بوده در بیابان از هم جدا می‌شوند، نیك‌بانو به سمت شرقی یزد رفت و در 37 كیلومتری اردكان به كوهی رسید و از خدا نالید و به فرمان پروردگار در آن كوه ناپدید شد و امروز به پیرسبز (چكچكو) معروف است.زیارتگاه پیرسبز در 68 كیلومتری شمال غرب و در دامنه كوه آهكی یزد واقع شده است و به تولیت و سرپرستی انجمن زرتشتیان شریف آباد اردكان اداره می‌شود.چوپانی در آنجا حیات‌بانو را به خواب می‌بیند كه به او می‌فرماید تا پیر سبز را بنیاد گذارد‌. در دیواره سنگی یك سوی نیایشگاه جایی وجود دارد كه روییدنی‌هایی مانند پرسیاوشون و مورد و انجیركوهی رشد كرده است و آب قطره قطره از شكاف سنگ‌ها بیرون می‌ریزد و در حوض سنگی زیر آن ذخیره می‌شود.روزهای زیارت پیر سبز از اشتاد ایزد تا روز انارام برابر با 24 تا 28 خورداد ماه خورشیدی، و به مدت 5 روز است.همچنین می‌گویند چوپانی در نزدیكی این مكان گله خود را گم می‌كند و پس از جستجوی بسیار بدون نتیجه گرسنه و تشنه به اینجا كه آب از آن می‌چكیده است‌، می‌رسد و به خواب می‌رود‌. در خواب بانویی را می‌بیند كه به او می‌گوید در این محل مكانی به نام من بساز و شمع و چراغ بیافروز و مومنان را نیز خبر ده كه اینچنین كنند و چون چوپان بیدار می‌شود گله گمشده را نیز در پیش روی خود می‌یابد و در زمانی اندك به كمك بهدینان در آن مكان زیارتگاه پیرسبز درست می‌شود‌.

پیر سبز رازیارت کنیم

بنام و یاری اهورامزدا

 آشنايي با پيرسبز و فلسفه وجوي آن

                                                          اشتاد ایزد وخوردادماه 3743 دینی – 24/3/1384

 -باور (عقیده) فرهنگ می‌سازد و فرهنگ تمدن و باورهای نیک (درست و سازنده) فرهنگ پویا به بار می‌آرود.
 - آیین (سنت) یعنی بردن باور به زبان ساده و همه فهم، در میان مردم. و با بررسی دقیق سنتهاُُ است که می‌توان به باورها پی برد.
 - آن‌چه مسلم است از بدو تأسیس ایران به وسیله کورش بزرگ که از شرق تا مرز چین و از غرب تا مصر و از شمال تا روسیه و از جنوب تا حبشه وسعت داشت تا کنون، کشور ما مورد چشم داشت بیگانگان بوده‌است و از دیرباز بسیاری از دشمنان ددمنش به این سرزمین اهورایی، ترک تازی و به بنیادی‌ترین حقوق این ملت سنگ دلانه تجاوز کرده‌اند. دلیرمردان و شیرزنان را کشته‌اند و زنان و بچه‌های معصوم را به بردگی برده و مورد بیداد و توهین و تحقیر قرار داده‌اند. پر واضح است که در این چنین زمان‌هایی سرنوشت‌ساز، بسیاری از بانوان ایرانی برای حفظ کیان و شخصیت و ناموس خویش حاضر به تسلیم در برابر بیگانگان خدا ناشناس نشده‌اند، با توشه‌ای اندک سر به بیابان گذاشته و در کنار چشمه ساری یا آب و سبزی، دور از دسترس دشمنان، روزگار گذرانیده‌اند و تن به خفت و خواری نداده و در بدترین شرایط که حتی دل سنگ به حال ایشان آب شده، به شهادت رسیده‌اند.
 - در فرهنگ پارسی کلمه زن و زندگی و زمین از ریشه «زامیاد» به مفهوم زاینده‌ است و نورخانه و کدبانو شناخته می‌شوند. در حالی که کلمه مرد از ریشه «مرته» یا «مرده» است و هر مرد وقتی به درجه‌ای از بلوغ فکری و انسانی رسید، می‌پذیرد که به مقام مینوی جاودانگی و بی‌مرگی رسیده‌است و از آن به بعد بایستی بدون ترس از مرگ در راه حفظ کیان فردی و خانوادگی و ملی و انسانی خویش به پیش رود. براساس این باور، زرتشتیان شهید شدن مرد را یک امر طبیعی و از روی وظیفه می‌شناسند. در حالی که شهادت بانوانی که در راه حفظ کیان دینی و ملی خویش وظایف مردان را به عهده می‌گرفتند و جان را در راه آرمان مقدس از دست می‌دادند، اهمیت بیشتری پیدا می‌کرده است. و بنابر سنت زرتشتیان بیشتر «پیران»، برای بزرگداشت از جان‌گذشتگی زنان پارسا و فداکار و شاخص بنا شده‌است تا آرمان ایشان گرامی داشته‌شود.
تاریخ ایران و دانش ایرانشناسی ثابت کرده‌است که نه تنها پیرسبز و پیر هریشت و غیره بر حق بوده و هست، بلکه کنار هرچشمه ساری که در ایران و آن هم در ایرانی به گستره باستان که پنج برابر ایران کنونی بوده‌است، پیرسبزی وجود دارد که بانویی پاک سرشت از دست دیوان ددمنش فرار کرده و در سخت‌ترین شرایط و بدترین حالت جسمی و روانی با فداکردن جان خود به مقام جاودانگی رسیده‌است. و ما زرتشتیان با مراجعه به این چنین مکان‌هایی که به حق و از روی دانش و آگاهی کامل از مقدس‌ترین مکان‌های جهان است، نه تنها خرافه‌پرستی نمی‌کنیم بلکه این فرهنگ والای انسانی را ارج می‌نهیم و فرا می‌گیریم. ما به فرزندان خود می‌آموزانیم که در مسیر زندگی ممکن است خدای نکرده زمانی فرا رسد که جان که عزیزترین و گرانبهاترین دارایی بشر است، از یک پشیز هم کم ارزش تر و بی‌بهاتر شود. براساس این باور جاودانی و ارزشمند بوده‌است که چكامه‌سرای بزرگ ایرانی می‌فرماید:

              زندگی زیباســت ای زیبا پسنـد      زنده‌اندیشــــان به زیبــایی رسند
                آن‌قدر زیباست این بی بازگشت     کز برایش می‌توان از جان گذشت

 -بر ما زرتشتیان بایسته است که باورهای اشوزرتشت و سنت (آیین) های خود را به درستی بشناسیم و با عمل‌کرد خود آیینه تمام نمای فرهنگ زیبای اهورایی باشیم. بر زیارت‌کنندگان زرتشتی بایسته است که به ویژه در این گونه مکان‌های بسیار سپنته و مقدس که گسترش دهنده فرهنگی بسیار پویا و شایسته به شمار می‌رود، همه بایسته‌ها و شایسته‌های دینی و فرهنگی خود را پاسدار باشند. از خوردن مواد غذایی در داخل پیر جدا پرهیز کنند و در درون خیله‌ها و راهروهای عمومی، با انجام همه کردارهایی که در خور شخصیت والای یک زرتشتی کامل است،برای دیگران،به خصوص کودکان و جوانان سرمشق بایسته‌باشند.
 -شادی و سرور معقول و انجام تفریحات سالم و ترتیب دادن مسابقات جالب و سرگرم‌کننده به شوکت پیر می‌افزاید و روح پرفتوح این بانوی از خود گذشته را شاد خواهد کرد. چه نیکو است که ما زرتشتیان از پیر و جوان و زن و مرد که به نیاکان پر فر و شکوه خود می‌بالیم،با عمل‌کرد خود بر نیکی‌ها به افزاییم.

                                                   به یاری اهورامزدا - زیارت قبول مرادحاصل.
                                                                         ایدون باد-ایدون ترج باد .

                                موبد دکتر اردشیر خورشیدیان—رئیس انجمن موبدان تهران

اصول دین زرتشت (از نظر کنکاش موبدان زرتشتی)


اصول دین زرتشت كدام است ؟

 
 
شايد شما توجه کرده‏اید که در نگاره‏هاي ترسیم‏شده از اشوزرتشت، این پیامبر بزرگ ایرانی عصايی 9(نه) بند دردست دارد. همچنين بر پايه سنت زرتشتیان هر فرزند بهدین هنگاميکه به سن تکلیف می رسد طی مراسمی ويژه که مراسم سدره‏پوشی نامیده می شود در برابرموبد زوت و همه فامیل و آشنایان با آزادی کامل به اصول و فروع دین اشوزرتشت پیمان وفاداری می بندد، پوشش ساده و سفیدرنگ سدره نیز از 9(نه) تکه تشکیل‏شده‏است. این 9 بند یا نه تکه، بيانگر 9 اصل دین زرتشتي است که چکیده پیام های او را به ما می رساند که من سعی می کنم اکنون برای شما به‏طور بسیار فشرده بیان کنم، آنگاه خواهید ديد که چرا و چگونه، این پیام ها که پایه دین زرتشت شناخته‏شده‏است. هرگز قدیمی نمی‏شود و نه‏تنها برای انسان‏های امروزی تازه و بکر و عملی و قابل‏پیاده‏کردن‏است، بلکه تا انسان وجود دارد، اگر هر کس، در هر زمانی این اصول را پایه باورهای خود قراردهد و به آنها پایبند باشد، هم می تواند فرد شایسته اي باشد و هم مي تواند جامعه خود را به سوی کمال و رسايی راهنماباشد:
 
1-باور به يكتايي خدا: خدايي كه اهورا(هستي بخش) و مزدا (داناي بزرگ) است و اين دو صفت بزرگي ودانايي هم آهنگ و از هم جدا ناشدن است . خدايي كه د رهمه جا ودر همه چيز درتجلي است. خدايي كه هر چه را آفريده نيك و لازم و ملزوم يكديگرآفريده و خلاصه خدايي كه صفات كامل آن در نماز صدويك نام خدا شرح داده شده است: برهمه چيز آگاه، بر همه كارتوانا و بي نياز و... .
 

2-باور به پيامبري اشوزرتشت: نخستين پيام آوري كه پس از شك كردن به باورهاي پيشينيان خود پس از ده سال در كوه اشيدرنه، از سوي اهورامزدا به پيامبري برگزيده‏شد و از توحيد و نبوت و معاد خبرداد و پيام خود را مانتره (برانگزينده انديشه) ناميد و از دين(دئنا) به مفهوم وجدان سخن به ميان‏آورد. باورهايي كه ابتدا به مردم خود ارايه‏نمود و آرام آرام دين او بخش بزرگي از اين كره خاكي را در برگرفت و پيروان او مزده يسنان يا مزداپرستان و بعدها بهدين و زرتشتيان ناميده‏شدند.
 

3-باور به روح و جهان واپسين(جهان مينوي): يعني بهشت و گروسمان(خانه راستي) و دوزخ(خانه دروغ).
 

4-باور به اشا(راستي): اشوزرتشت اولين كسي است كه به وجود هنجار هستي(اشا) پي‏برد واز حاكم بودن قانون اشا در جهان هستي (گيتي و مينو) سخن‏گفت. و فرمود انسان مي تواند با خردخويش به قوانين طبيعت (اشا) پي‏برده و از آن استفاده و يا سوءاستفاده نمايد. وانسان تنها زمانی می تواند خوشبخت زندگي کند که قوانین اشا را به‏درستی بشناسد و خود را با این قانون ابدی (اشا) هم‏آهنگ و همراه سازد و.....
 

5- باور به گوهر آدمی‏وآدمیت: برپایه آموزشهای اشوزرتشت تمام انسانها از هرجنس ونژادومذهبي دارای وجدان(دئنا) و خرد بوده و از جسم، جان، روح و فروهرِ بسیار بالنده تري نسبت به ديگرموجودات برخوردار می باشد و قدرت تشخیص نیک از بد و ارزش گذاری را داشته وآزادی کامل در انتخاب راه را دارند و سرنوشت خود را می‏سازند و دارای حقوق برابر می‏باشند و در مجموع «من» دارند ومی‏توانند «من» خویش را به هر صورتی که مایل باشند تغییر دهد و دارای بهترین منش«سپنته من» یا بدترین منش«انگره من» گردند و آموزش می‏دهد که وظیفه هر زرتشتی پیروی از «سپنته من» و مبارزه با تمام نیروهای اهریمنی یا«انگره من» است و... .
 

6- باوربه هفت پایه کمال: اشوزرتشت اهورامزدا را دارای شش فروزه: وهومن(منش نيك«یا اندیشه و گفتارو کردارنیک»)، اردیبهشت(راستی)، شهریور(تسلط برنفس)، سپندارمزد(دانش اندوزی و پویايی)، خرداد(رسايی خواهی و کمال جويی) و اَمرداد(بی مرگی و جاودانگی) می‏شناسد و می‏آموزاند که هر کس با تمرین و ممارست از این شش فروزه اهورايی به طور کامل برخوردارگردد، در پایه هفتم تکامل خویش به جز خدا نمی‏بیند و با او یکی می‏گردد. این باور دردوران های بعد به صورت هفت شهر عشق یا هفت خوان رستم و نمادهای گوناگون دیگر در فرهنگ و عرفان ایرانی باقی مانده‏است.
 

7- باور به نیکوکاری و دستگیری از نیازمندان: دین زرتشت دور نگهدارنده جنگ افزار و آشتی دهنده است. خوشبخت کسی است که خوشبختی دیگران را فراهم‏نماید. باور به اینکه هر کس در هر مقام مادی و معنوی می تواند و باید به دیگران یاری رساند. گذشت و فداکاری(خویت‏وَدس) و کمک به نیازمندان، در دین زرتشت به صورت وقف و گُهنبار و جشن‏خوانی‏ها و بخشش (میزد) و غیره.... به گونه ای بسیار آبرومند برگزار می‏گردد.
 

8- باور به سپنتايي بودن (مقدس بودن) چهار آخشیج: آب و باد و خاک و آتش در دین زرتشت سپنتا است و زرتشتی وظیفه دارد محیط زیست را در حد توان پاک نگاه‏دارد.
 

9- باور به فرشکردبودن: بنابر آموزش‏های گاتها، ما خواستاریم از زمره کسانی باشیم که جهان را بسوی پیشرفت و آباداني می‏برند و با تمام توان در پویايی اندیشه و گفتار و کردار و آبادانی جهان سهیم گردیده فرشکرد(تازه کننده جهان) باشند. هر بهدین باید کوشش کند با آوردن نور بر تاریکی و با دانش بر جهل پیروز گردد. مثبت‏نگری و یافتن روش های نوین در زندگی (فرشکرد) یکی از مهمترین پایه های اساسی دین زرتشتي است.
          
  
 
  موبد اردشير خورشيديان

۱۳۸۹ آذر ۲۹, دوشنبه

کشتـی و سـدره لباس نیـایش

کشتـی و سـدره لباس نیـایش

سدره پیراهنی است گشاد با آستینی کوتاه و بدون یقه که از 9 تکه پارچه که در گذشته از جنس پشم ، پنبه و یا ابریشم دوخته می شد ، اما در حال حاضر سدره معمولاً از پنبه تهیه میشود . سدره در جلو از گریبان به پایین چاکی دارد که تا به سینه میرسد و در انتهای آن کیسه کوچکی قرار گرفته که به عقیده زرتشتیان مومن و معتقد کیسه کرفه نامیده میشود و معتقدند که کنشهای نیک و سودمندی که در زندگی روزمره از آنها سر میزند در آن جای گرفته و ذخیره میگردد . سدره لباس ویژه پاکی است که نشان بندگی اهـورا مـزدا است و یک زرتـشتـی موظف است در تمام لحظات بجز مواقع خاص آنرا به تن داشته باشد .
سدره پوشی معمولا در بین 7 تا 15 سالگی طی مراسمی که توسط موبد انجام میشود صورت می گیرد و پس از آن فرد رسماً در جامعه مذهبی پذیرفته میشود و همواره باید کشتی و سدره را به تن داشته باشد و نمـازهای روزانه را بجای آورد . کسی را میتوان زرتـشتـی مومن و واقعـی بشمار آورد که سدره پوشیده و کشتی بسته باشد.

کشتی بندی است باریک و بلند که از 72 نخ پشم گوسفند توسط زن موبد بافته میشود . این 72 نخ را هنگام بافتن به شش قسمت که هر یک دارای دوازده رشته است تقسیم میکنند و به هم می بافند . عدد هفتاد ودو کنایه از هفتاد و دو فصل یسنا است و عدد دوازده اشاره به دوازده ماه سال و عدد شش اشاره به شش گهنباردارد ، سه دور بستن کشتی به دور کمر و بر روی سدره اشاره به سه بنیاد آئینی دین اشو زرتـشت یعنی اندیشه نیک ، گفتار نیک و کردار نیک دارد و پیوسته آنرا یادآوری می کند .
کشتی را باید همواره پیش از خوردن غذا یا پس از آن و همچنین قبل از خواب و بعد از بیدار شدن و پیش از رفتن به آتـشکده و آتـش ورهـرام (2) و خواندن اوستـا و نمـازهای روزانه نـو کـرد .در ضمن برای پاکی تن باید پس از استحمام کشتـی نـو شود . برای کشتی نو کردن شخص باید پس از شستن دست و روی ، به هنگام خواندن سروش باج وقتی به « نمس چایا آرمی تش ایجاچا » میرسد کشتی را باز کرده و پس از اتمام سروش باج به خواندن اوستـای کشتـی بپردازد و در حین سرودن اوستـای کشتـی به ترتیب زیر دوباره کشتی را بر روی سدره به کمر ببندد که این کار همواره باید در حال ایستاده انجام شود .
ابتدا دو سر کشتی را در دست گرفته و ضمن خواندن اوستای کشتی پس از رسیدن به جمله « شکست اهریمن باد» باید با دست راست سه بار بر روی دست چپ زد ، سپس در ادامه وقتی« مس و وه وفیروزگر باد » خوانده میشود باید وسط کشتی را پیدا کرد وکشتـی را بوسید و پس از « خشنوتره اهورهه مزدا » دوم بهنگام خواندن اشـم وهو کشتـی بدور کمر میزان می شود . در ادامه سرایش اوستای کشتی در یتااهووئریو اول در « شیوتنه نام » در قسمت جلو با دست راست گره اول زده میشود و عیناً در یتـااهووئریو دوم در « شیوتنه نام » در قسمت جلو با دست چپ گره دوم زده میشود . خواندن اوستا ادامه پیدا کرده و در هنگام خواندن اشم وهو در « استی اشتا» گره اول با دست راست در پشت سر زده میشود و در « استی اشتا» دوم ، گره دوم با دست چپ در پشت سر زده میشود . مابقی اوستای کشتی تا به آخر خوانده میشود و بدین شکل کشتی نو کردن به پایان می رسد .
نیایش کشتی دارای دو قسمت پازند میباشد که بخش اوستـایی آن در میانه قرار گرفته است . در ادامه مطالب مرتبط با لباس نمـاز باید اضافه کرد که به هنگام خواندن نیایش سر باید پوشیده باشد و چنانچه نمازگزار تا سه گام نزدیک آتـش ایستاده باشد باید دهان خود را نیز با پارچه ای بنام پـنام بپوشاند .

مـاه ، روز و گـاه نیــایش

مـاه ، روز و گـاه نیــایش

در تقسیمات مذهبی زمانی آیین زرتشتی سال به دوازده ماه و هر ماه به سی روز و هر روز به پنج گاه تقسیم شده است که این ماهها و روزها با نامهای مخصوص به خود مشخص میشوند . ماهها به ترتیب : فروردین، اردیبهشت ، خورداد ، تیر ، امرداد ، شهریور ، مهر ، آبان ، آذر ، دی ، بهمن و اسفند نام گذاری شده است . (در یازدهم فروردین 1304 بنا بر تصویب مجلس شورای ملی در تقویم رسمی کشور از نامهای ایرانی سالنمای اوستایی استفاده شد و از آن زمان نام ماههای زرتشتی و تقویم رسمی کشور یکی شد.) همچنین هر روز از ماه در بین زرتشتیان به یک نام خوانده میشودکه نخستین روز ماه ، به نام اورمـزد آغاز و پس از آن با نام امشاسپندان ادامه می یابد بهمن ، اردیبهشت ، شهریور ، سپندارمذ ، خورداد ، امرداد و پس از آن با نام ایزدان دی به آذر ، آذر ، آبان ، خور ، ماه ، تیر ، گئوش در دسته اول و دی به مهر ، مهر ، سروش ، رشن ، فروردین ، ورهرام ، رام ، باد در دسته دوم و دی به دین ، دین ، ارد ، اشتاد ، آسمان ، زامیاد ، مانتره سپند و انارام در دسته سوم . در سرآغاز هر یک از این دسته ها نام دی به معنی آفریدگار جای گرفته که سه مرتبه تکرار میشود .به همین علت برای متمایز ساختن آنها از یکدیگر این روز های دی به همراه نام روز بعد خود مشهور میباشند .همچنین پنج روز باقیمانده پایان سال که به بهیزک یا پنجه معروف می باشد به ترتیب با نامهای اهنود ، اشتود ، سپنتمد ، وهوخشتره و وهیشتواش نامیده می شود .
توضیحات بالا به این منظور ارائه گردید که در پایان نماز و به هنگام خواندن برساد لازم است تا نام روز و ماه و همچنین گاه بجای آوردن نماز ذکر شود . بنا بر این در آغاز نیایش نماز گزار باید نام روز و ماه را دانسته تا در پایان نماز ، برساد را به نام گاه مورد نظر بخواند . همچنین به هنگام خواندن سروش باج یا لابه لای نیایش های دیگر قطعات مخصوص که مربوط به گاه خواندن نماز است خواسته می شود که باید مطالب ویژه گاه مورد نظر خوانده شود . در این میان روز نیز که به پنج قسمت تقسیم شده با نامهای مخصوص به خود خوانده میشود: هاون ، رفتون ، ازیرن ، ایوه سریترم ، اشهن .
· گاه هاون ، از برآمدن آفتـاب تا نیمـروز میباشد .
· گاه رفتون از نیمروز تا سه ساعت پس از نیمروز میباشد ، با توضیح اینکه از روز اورمزد و آبانماه یعنی آغاز زمستا ن بزرگ (مطابق با بیست و پنجم مهر ماه تقویم رسمی ) تا پایان سال گاه رفتون نداریم و خواندن گاه رفتون جایز نیست . گاه هاون در این روزها از برآمدن آفتاب تا سه ساعت پس از نیمروز میباشد ، یعنی عملا با کوتاه شدن طول روز گاه هاون جایگزین گاه رفتون میشود .
· گاه ازیرن از سه ساعت پس از نیمروز شروع و تا غروب خورشید ادامه می یابد .
· ایوه سریترم گاه با غروب خورشید و پیدا شدن ستاره آغاز و تا نیمه شب ادامه می یابد .
· گاه اشهن از آغاز نیمه شب تا برآمدن آفتاب است . برساد در گاه اشهن بنام روز قبل خوانده میشود یعنی عملاً آغاز روز از بر آمدن آفتاب در گاه هاون در نظر گرفته میشود .
به هنگام آغاز گاه موبد آتـشکده ، ضمن خواندن اوستا در مقابل آتـش با به صدا در آوردن زنگی که در آتشگاه و در کنار آفرینگانی آتـش قرار دارد آغاز گاه تازه را به نمازگزارانی که در آتـشکده هستند اعلام میکند .
زرتشتیان خصوصاً در روزهای اورمزد ، اردیبهشت ، آذر ، سروش ، ورهـرام و همچنین دی به آذر ، دی به مهر و دی به دین به آتـشکده رفته و به نیایش اهورا مزدا میپردازند ، همچنین در روزهای اردیبهشتگان و آذرگان مراسم جشن در آتشکده برگزار میگردد ، هر ساله ضمن برگزاری جشن اردیبهشتگان آتش آتشکده با آتش طبقات مختلف مردم « مس» میشود .
در اینجا به جزئیات و نکات ریزی که همواره به هنگام خواندن نیایشها ، مرتبط با گاه و زمان نیایش میباشد و باید به آنها توجه نمود اشاره میشود . نیایشهای روزانه را نباید نزدیک پایان گاه شروع کرد به طوری که گاه بعدی آغاز شود اما در خواندن اوستاهای بزرگ اگر گاه تمام شد برساد را باید به نام گاه قبلی خواند .
بهترین زمان برای نیایش یک ساعت پس از نیمه شب در اشهن گاه و سپس در گاه هاون و همچنین یک ساعت پس از آغاز ایوه سریترم گاه تا دو ساعت پس از آن میباشد که این ساعات بهترین زمان برای نیایش توصیه شده است .
در آغاز روز پس از خواندن اوستای بایسته ، باید خورشید نیایش و مهر نیایش با هم خوانده شود و باید توجه نمود که خواندن هر یک از این نیایش ها یکی بدون دیگری جایز نیست ، همچنین این نکته که خواندن خورشید نیایش ، مهر نیایش و آبزور در پیش آتش آتشکده ناروا ست ، در ضمن این نیایشها و خورشید یشت ، مهریشت و آبان یشت را در شب یعنی گاههای ایوه سریترم و اشهن نباید خواند .
اوستا های گاه هاون ، رفتون ، ازیرن ، ایوه سریترم و اشهن گاه که هر یک به طور جداگانه قطعاتی از خرده اوستا را به خود اختصاص داده اند را باید در گاه مخصوص به خود خواند .
ماه نیایش را فقط در شب یعنی از آغاز گاه ایوه سریترم تا پایان اشهن گاه میتوان خواند . سروش یشت سر شب فقط در ایوه سریترم گاه تا سه ساعت از شب گذشته خوانده میشود و در هنگامی دیگر خواندنش جایز نیست . در سر شب آتـش نیایش باید پس از سروش یشت سر شب و در حضور آتـش خوانده شود .
خواندن یزشنی و آفرینگانها بجز آفرینگان رفتون در گاه هاون و خواندن وهیشتواش گاه در روز توصیه شده است ، خواندن اهنود گاه یایشت گاهان برای تندرستی چند روز پشت سر هم و خواندن پتت در ده روز پنجه و روز اورداد (کبیسه) و سه روز نخست درگذشتگان جایز نیست . (مجموعه سخنرانی های موبد شهزادی – مهرانگیز شهزادی ، صفحات 65 تا 72 )

روزهای زرتشتیان

 در « گـــاتها » ایــن سروده های اکثراً مذهبیِ زرتشت، در کتـــابِ مقدسِ آریانای باستان یعنی «اوستا» یا نخستین سروده های نظمی جهان، به سرودۀ زیبایی بر می خوریم که در ارتباط با کشورداری و عدالت، مردم سالاری و آزاد منشی، آزادگـــی و ایمان، همچنیــن مبارزه علیه ظلم و زور، ستم و تذویر، بدکنشی و دروغ و ... چنین سروده شده:
« از تو می پرسم ای اهورا ! چه چیز است سزای آن کسی که از برای سلطنتِ بد کنشی و دروغ پرستی، در سعی و تلاش است ؟ آری سزای آن بد کنشی کــه جز آزارِ ستــــوران و کارگرانِ دهقان، کارِ دیگری ندارد، هرچند از این بدبختان هرگز آزاری به او نمی رسد .»

و در جای دیگر از همین قطعه، می خوانیم :
« هیچیک از شما نباید به سخنان و حکمِ این دروغ پرستِ بد کنش گوش فرا دهید زیرا که او خان و مان و شهر و دهِ تان را دچارِ احتیاج و فساد خواهد ساخت، پس او را با نیروی سلاح از خویش برانید . »
                                                      ( آهنو گات - یسنا 31 قطعۀ 16 )
 «یسنا » در لغت به معنی پرستش، ستایش، نماز، جشن و در اصطلاح نامِ یکی از بخش های پنج گانۀ « اوستـــا » و مهم ترین بخش آن میباشد که شاملِ 72 فصل است و در مراسم آیینی آنرا به گویش می گرفتند .
در قطعۀ فوق از « کارگرانِ دهقان » نام برده شده، حقیر بدین باورم که منظورِ زرتشت از بکار گرفتنِ این واژه، نشان دادنِ مظلومیتِ کشاورزانِ کارگری است که در زیریوغِ ظلم و زورِ «دهقان» یا «دهگان» که همانا صاحبِ زمین و مالکِ ده بودند، بــه زراعت می پرداختند.
بعد از مقدمۀ کوتاهِ فوق، به بررسی اعیاد و جشن های آریـــانـــای باستان می پردازیم :
در این مورد نخست باید در مورد کیش و آیین سرزمینِ آریــانــای قرنِ دهمِ قبل از میلادِ مسیح و ظهورِ زرتشت روشنی انداخت .
آیینِ « زرتشتی » یا « زردشتی » آیینی است کـــه زرتشت از خانوادۀ « سپیتمه » موجد آنست دراین کیش اهورا مزدا خدای بزرگ و اهریمن روانِ خبیث است . سه رکــنِ مهم این آیین را منش نیک ، کــردار نیک و گفتار نیک تشکیل می دهد ، همچنین در این کیش ، اعتقاد به جهانِ آخرت ، صراط ، میزان ، داوری ، بهشت و دوزخ آشکار است .
با مطالعۀ تاریخ گذشتۀ سرزمینِ مان آریانا ، میبینیم که بلخِ قرن دهم پیش از میلاد ،شاهدِ ظهورِ زرتشترا و به وجود آمدنِ اثرِ با ارزشِ « اوستا » میباشد که در این اثر به واژه ها و مطالبِ کلیدی زیر بر می خوریم:
 1 - واژۀ « اهورا » یا « اهورا مزدا»:
اهورا مزدا که به آن «هور مزدا»، «هرمزد»، «اورمزد»، «ارمزد»، «هرمز» و «هورمزد» نیز گویند، خدای بزرگِ آریانای باستان، در کیش زرتشتیان بوده و خالقِ زمین و آسمان و دیگر آفریدگان می باشد که «امشاسپندان » و « ایزدان » نیز آفریدۀ اویند. او در عینِ قدرت و دانش، منبعِ خیر و راستی و تقدس و تقوا می باشد .

2 - واژۀ « امشاسپند » :
در آیینِ زرتشت، امشاسپندان به هفت الهۀ ارجمند و مقربِ اطلاق میشود که عبارت اند از « بهمن »، « اردیبهشت »، « شهریور »، « اسپندارمذ »، « خرداد» و « امرداد » .
در آغازِ پیدایش آیینِ زرتشت، در رأسِ این شش الهه، سپنتا مینو یعنی « خردِ مقدس » قرار داشت، بعدها « اهورا مزدا » را بجایش قرار دادند و گــــاه نیز بـجای اهورا مزدا
« سروش » را جای داده اند .

3 - واژۀ « ایزد »:
در دینِ زرتشتی « ایزد » به فرشتگانی اطلاق میشود که از جهتِ رتبه، دونِ « امشاسپند » هستند . تعداد این ایزدان بسیار است و به دو بخشِ « مینوی » و « جهانی» تقسیم میشوند .

4 - واژۀ « سروش » :
در کیشِ زرتشتی، به یکی از ایزدان که در روز رستاخیز به امرِحساب و میزان گماشته میشود، « سروش » گویند . این ایزد بندگان را راهِ فرمانبرداری می آموزد، همچنین وی مؤکلِ روز هفدهمِ هر ماهِ خورشیدی یعنی « سروش روز » است .

بر میگردیم به معرفی اهورا مزدا و امشاسپندان دیگر یعنی شش الهۀ مقربِ درگاهِ وی و اعیاد و جشن های مرتبط با این فرشتگان :

اول - دی « آفریننده » :
صفتی است که بر« اهورا مزدا »اطلاق میشود و نام دهمین ماه از سال شمسی و روز های هشتم، پانزدهم و بیست و سوم از هر ماهِ خورشیدی را بدین نام یعنی « دی » یاد کنند و برای اینکه این سه روزِ موسوم به « دی » با هم اشتباه نشوند، نام هر روز را با نام روز بعد بپیوندند یعنی روز هشتم را « دی به آذر »، روز پانزدهم را « دی به مهر » و روز بیست و سوم را « دی به دین » گویند .
« دین » یکی از ایزدان در کیش زرتشتی و مؤکل بر روز بیست و چهارم از هر ماهِ خورشیدی یعنی « دین روز » میباشد .

دوم- بهمن « امشاسپندِ نیک منش » :
دومین روز از هر ماهِ شمسی و یازدهمین ماه خورشیدی یا دومین ماهِ زمستان را بنام این امشاسپند یعنی « بهمن » نامگذاری کرده اند .
« بهمنجه » یا « بهمنگان » جشنی است که در « بهمن روز » یعنی دومین روز از ماهِ بهمن، به واسطۀ توافقِ اسم روز با اسم ماه، در آریانای باستان برگزار میشد .

سوم - اردیبهشت « امشاسپندِ بهترین راستی » :
سومین روز از هر ماهِ خورشیدی و دومین ماه از هر سالِ شمسی که در میانۀ فروردین و خرداد قرار دارد، بنام این امشاسپند یعنی « اردیبهشت » نامگذاری شده است .
« اردیبهشتگان » جشنی است که در روز سوم ماهِ اردیبهشت در آریانای باستان برپا می شد و این بنا بر قاعده یی بوده که چون نام روز با نام ماه موافق آید آن روز را جشن می گیرند مانند ( فروردینگان،خردادگان، مهرگان، ... ) .

چهارم - شهریور « چهارمین فرشتۀ مقرب » :
روزِ چهارم از هر ماهِ خورشیدی و ششمین ماهِ شمسی یعنی آخرین ماه تابستان را به نام این امشاسپند، « شهریور » نام نهاده اند .
« شهریورگان » جشنی است که در « شهریور روز » یعنی چهارمین روز از ماهِ شهریور و با توجه به توافق نام روز با نام ماه، در آریانای باستان برپا می داشتند .

پنجم - اسپندارمذ « امشاسپندِ بردباری و فروتنی » :
پنجمین امشاسپند که در آیین زرتشتی، نمایندۀ بردباری و سازش اهورا مزدا و واسطۀ بینِ آفریدگار و آفریدگان است، « اسپندارمذ » نام دارد .در جهان خاکی نگهبانی زمین با اوست و روزِ پنجم از هر ماهِ خورشیدی و ماهِ دوازدهم شمسی را که امروز به آن « اسفند » گویند بنام این الهه، « اسپندارمذ » نام نهاده اند .
جشنی که در« اسپندارمذ روز» یعنی روز پنجمِ ماهِ اسپندارمذ، برپا میشد «اسپندار جشن»نام داشت . ابوریحان بیرونی گوید در آریانای باستان این جشن به زنان مخصوص بوده است و در این روز زنان از شوهران خود هدیه می گرفته اند، از این رو به جشن مژده گیران نیز معروف بوده است .

ششم - خرداد « ششمین فرشتۀ مقرب » :
یکی دیگر از امشاسپندان، « خرداد » میباشد که ششمین روز از هر ماهِ خورشیدی و سومین ماهِ شمسی یا آخرین ماهِ بهار را به نام این الهه، نامگذاری کرده اند .
« خردادگان » جشنی است که در « خرداد روز » یعنی روز ششم از ماهِ خرداد، برپا می شده .

هفتم - امرداد « الهۀ مردن و در گذشتن » :
روز هفتم از هر ماهِ خورشیدی و ماهِ پنجم از هر سال شمسی را بنام این امشاسپند، «امرداد» نام نهاده اند .

« مردادگان » جشنی است که در « امرداد روز » یعنی هفتمین روز از ماهِ امرداد آنرا جشن می گرفته اند .
 اکنون میپردازیم به معرفی ایزدان و جشن های مرتبط با آنان :

الف - آذر :
آذر نام ایزدی است در آیین زرتشتی که روز نهم از هر ماهِ خورشیدی و ماهِ نهم از هر سالِ شمسی را بنام این ایزد، « آذر » گفته اند .
« آذر جشن » به جشنی گویند که در « آذر روز » یعنی روز نهم از ماهِ آذر برپا می نمودند و در این روز آریایی های باستان به زیارت آتشکده ها می رفتند .

ب - آبان :
نام فرشته یی است که مؤکل بر « آبان روز » میباشد و روز دهم هر ماهِ خورشیدی و ماهِ هشتم از هر سالِ شمسی را بدین نام یاد کنند .
« آبانگان » نام جشنی است که در « آبان روز » یعنی روز دهم از ماهِ آبان در آریانای باستان برپا میشد .
« آبانگاه » به روز دهم فروردین ماه گویند و در تاریخ آمده اگر در این روزباران ببارد آبانگاهِ مردان است و مردان به آب درآیند و اگر باران نبارد، آبانگاهِ زنان باشد و ایشان در آب شوند و این عمل را بر خود مبارک دانند .

ج - تیر :
فرشته یی است که مؤکل بر « تیر روز » میباشد و روز سیزدهم از هر ماهِ شمسی و ماهِ چهارم از هر سالِ خورشیدی را بدین نام یاد نمایند .
« تیرگان » نام جشنی است که در « تیر روز » یعنی روز سیزدهمِ از ماهِ تیر در سرزمینِ باستانی آریانا برگزار میشد .

د - مهر :
قبل از ظهورِ زرتشت، این اسم یعنی « مهر » نام یکی از خدایانِ آریانای باستان بود که رب النوعِ خورشید و آفتاب معنی میدهد . روز شانزدهم از هر ماهِ خورشیدی و ماهِ هفتم از هر سالِ شمسی را « مهر » نامند .
« مهر یا میثر » که در اوستا و پارسی باستان به آن « میترا »، در سانسکریت « میتره » ودر زبانِ پهلوی آنرا « میتر » گویند، در « گات ها » به معنی عهد و پیمان آمده و اوستا
« مهر » را از آفریدگانِ اهورا مزدا محسوب نموده و از او بنام ایزدِ محافظِ عهد و پــیمان یاد میکند، همچنین او را فرشتۀ فروغ و روشنایی می نامد .
« مهرگان » یا « میتراکانا » مهم ترین عیدِ آریانای باستان میباشد که این عید را « عید میترا» یعنی عید مهر « خدای نور و آفتاب » می نامند و چون روز مزبور در غالبِ سالها در ماهِ « باغیادیش » واقع می شده، لذا اسم این ماه از همین عید اقتباس شده که ماهِ « عید بغ » یعنی « میترا » باشد .
روز شانزدهم هر ماه که به « مهر روز » موسوم است، مخصوص به فرشتۀ فروغ و روشنایی یعنی « مهر » است . در « مهر روز » یعنی شانزدهمین روز از ماهِ مهر در سرزمینِ آریانای باستان، جشن بسیار بزرگی برپا می گردید که این جشن بزرگ شش روز طول می کشید، این عید از روز شانزدهمِ مهر آغاز ودر روز بیست و یکم مهر که « رام روز » باشد، ختم میگردید . روز آغازین را « مهرگانِ عامه » و روز فرجامین را «مهرگانِ خاصه » می نامیدند .
در آیین زرتشتی « رام » یا « آرام » نامِ یکی از ایزدانی است که مؤکلِ روز بیست یکم هر ماهِ خورشیدی یعنی « رام روز » میباشد .

و - فروردین :
« فروردین » یا « فرودین » نام اولین ماهِ سالِ خورشیدی و آن مدتِ توقفِ آفتاب است در برجِ حمل، مدتِ این ماه را سی و یک روز گیرند و نام نوزدهمین روز از هرماهِ خورشیدی را نیز « فروردین » گویند « فروردین روز » .
« فروردیان » یا « فروردگان » جشنِ فرورد ها یا « فروهران » است و آن هنگامیست که فروهران به زمین فرود آیند و مدت آن ده روز است که از «اشتاد روز» تا « انیران روز» از اسفند ماه و پنج روز از گاتها را در بر میگیرد .
در آیینِ زرتشت « اشتاد » نام فرشته یی است که مؤکلِ روز بیست و ششم هر ماهِ خورشیدی است وبه بیست و ششمین روز هر ماهِ خورشیدی « اشتاد روز » گویند .
در کیشِ زرتشتی « انیران » به فرشته یی گویند که مؤکل بر روز سی ام از هر ماهِ خورشیدی میباشد و به روزِ سی ام هر ماهِ خورشیدی «انیران روز » گویند .
« فروهر » : در آیینِ زرتشتی، فروهر نیرویی است که اهورا مزدا برای نگهداریِ آفریدگانِ نیکِ ایزدی از آسمان فرو فرستاده و این نیرویی است که سراسرِ آفرینشِ نیک از پرتو آن، پایدار است . پیش از آنکه اهورا مزدا جهان خاکی را بیافریند، فروهر یعنی هر یک از آفریدگانِ نیکِ این گیتی را در مینوی زیرین، بیافریده و هر یک را به نوبۀ خود برای نگهداری یکی از آفریدگانِ جهانِ خاکی فرو می فرستد و پس از مرگِ آن آفریده، فروهر او دیگر باره بسوی آسمان گراید و به همان پاکیِ ازلی بماند، اما هیچگاه کسی را که به وی تعلق داشت، فراموش نکند و سالی یکبار به دیدن او بیاید و آن هنگام جشنِ فروردین یا «فروردگان » باشد، یعنی روز هایی که برای فرود آمدنِ فروهر های پاکان و نیکان اختصاص دارد .

 شانزدهم مهر ماهِ 1387 خورشیدی « لندن »
 مهندس شاه امیر فروغ

مأخذ :
1 - جلد اولِ کتابِ افغانستان در مسیرِ تاریخ - زنده یاد میر غلام محمد غبار .
2 - فرهنگ فارسی « یک جلدی » معین - زنده یاد دکتر محمد معین .
3 - یادداشت های شخصی نویسنده - برگرفته شده از مراجع مختلف .