به نام اهورا مزدا

همت وهوخت وهورشت اندیشه نیک ،گفتار نیک وکردار نیک

۱۳۸۹ آذر ۲۰, شنبه

جشن های باستانی پاسداشت خدایان خیالی


جشن های باستانی پاسداشت خدایان خیالی!!
آیا ایرانیان باستان(پیش از اشو زرتشت) موحد و یکتا پرست بوده اند؟
این متن که برگرفته از کتاب زرتشتیان باورها و آداب دینی آنها است در مورد رزگاران پیش از ظهور زرتشت در ایران است و برای کشف واقعیت نیاز به نظرات و بینشهای نقاد و جستجو گر شما دارد
برای روشن شدن این مطلب باید به روزگارانی بس دورتر و زمانی که نیاکان هند و ایرانیان از استپ های جنوب روسیه به ایران زمین مهاجرت کردند سیری کرد.
آریایی ها که در استپ ها زندگی میکردند از بی آّی ونباریدن باران وداشتن زمینهای بی حاصل رنج بسیار می بردند و آنچه حیات را برای آنان ممکن میساخت مقدار کمی آب بود و همین موضوع باعث شد تا هند و ایارنیان نخستین آبها را ایزد بانوانی به نام «آپس»می انگاشتند و به آنها نماز می بردند و برایشان نثار می کردند.
 در کیش زرتشتی، نثار به آبها اساساٌَ شامل سه جزء یعنی شیر وشیره ویا دو برگ گیاه است. واین نثار ها نمایندگان گیاهی و جانوری اند که هر دو به آب وابسته اند ،به اعتقاد آنان این نثار که با خواندن اذکار تقدیس شده است و نیروی حیاتی فرو کاسته آن را بدو باز میگرداند و بدین سان آن را پاکیزه و فراوان نگه میدارد.
دومین چیزی که برای استپ نشینان جنبه حیاتی داشت «آتش» بود،چون در زمستان های سخت منبع تولید گرما بود و برای پختن گوشت که قوت غالب آنان بود ،نیز به کار می آمد.
در زمانهای باستان ،یعنی روز گارانی که افروختن آتش بسیار دشوار بود ،عاقلانه تر آن می نمود که آتش اجاق را پیوسته فروزان نگاه دارند و گویا در میان هند و اروپاییانی که  در شراره های آتش الوهیتی میدیدند نوعی رسم عبادی متعلق به آتش همیشه سوز رواج گسترده داشته است. برهمنان  این اله را بانام دیرینه اگنی می شناختند،ولی زرتشتيان آن را آتر (آذر) می نامیدند.
هند وایرانیان برای آتش نیز نثاری مرکب از سه جزء فراهم می کردند که شامل هیزم خشکِ پاکیزه ،بوی (برگهای خشک گیاهان) و پاره ای کوچک از چربی جانوری بود ،و همین جزء سوم بود که نثار (زئوثره) اختصاصی آتش نامیده می شد، بدین سان آتش نیز چون آب،بادو نثار گیاهی و یک نثار جانوری تقویت می شد. هیزم وبوی را احتمالاّ سه بار در روز و به گاه نمازهای روزانه (بامداد ،نیمروز ،شامگاه)نثار آتش میکردند در حالی که نثار چربی را ظاهراٌ هر وقت خانواده گوشتی برای پختن داشت ، نثار آتش می کردند و از آن گوشت، بهره ای هم به آتش می رسید>با این کار همچنان که چربی آب شده آتش را شعله ور می ساخت به زعم آنان این ایزد را نیز تقویت می کرد چه این باورها  و این نثارها  شدت گرفت و مراسم عبادی یسنه (قربانی و پرستش) را به بار آورد که در آن مراسم حیوانات را در نثار آتش قربانی می کردند.
کار به اینجا خاتمه نمی یابد و ایزدانی که هند و ایرانیان ، عبادت خویش را به آنها تقدیم می داشتند بیش آز این سخنانند.
   علاوه براین ایزدان متعلق به رسوم عبادی (یعنی آتش و آبان، هئومه، گئوش،اورون)،ایزدانی نیز متعلق به طبیعت بودند که هند و ایرانیان این این ایزدان برگرفته از طبیعت را تشخص می بخشیدند.
آسمان و زمین ،خورشید و ماه ، واته و وایو از جمله این ایزدانند ، مثلا : ایزد واته همان بادی است که میوزد که او را به عنوان موجودی خارجی که ابرهای باران زا را می آورد ،می  پرستیدند. یا به عنوان مثال ایزد تیشتر (ایزد ستاره شعرای یمانی)که به زعم آنان اصل همه آبهای روی زمین است که هر سال بر پیکر اسب سپیدِ درخشانی سوار می شود و به جنگ دیو خشکسالی (دیو آپوش) می رود که پیروزی هر کدام از این دیو  و یا ایزد به نثار ها  و نمازهای مردم برای ایزد تیشتر بستگی دارد.
حکایت همچنان باقی است از ایزدان طبیعی هم که بگذریم  به ایزدان انتزاعی می رسیم، یعنی به هر چه امروزه آنرا یک حالت انتزاعی می انگارند ایشان تشخص می بخشیدند  وایزد نیرومند و همیشه حاضر تصورش میکردند  به عنوان مثال از «عشق» که یک حالت درونی  و مفهوم انتزاعی است یک شخصیت ایزدی پدید آوردند.
این سیل گسترش ایزدان ،بستگی به نیاز های بشری آنان داشت آنان متناسب با هر قانون یا حالت جدیدی که می یافتند ایزد جدیدی می ساختند که ایزد میثره (میترا)ایزد وفا داری و پیمان و ایزد ایریه من(ایزد دوستی)یا  ايزدان عدالت،دلیری، و ايزد فرمانبرداری از آن جمله بودند.
در نتیجه ایرانیان باستان پیش از اشو زرتشت)هر آنچه برای خود خیر و نیک می انگاشتند از قبیل نور ، باران  و خورشید و...ایزد خدای میشمردند ودر پرستش و قربانی و عبادت آنان خود را موظف می دانستند  و هر آنچه که به انگاره خویش بد و شر می شمردند از قبیل سیل و زلزله و بیماری و درندگی و گزندگی دیوش می خواندند و جهان گیتی را میدان نبرد ایزدان وخدایان  با دیوها می پنداشتند.آخر سخن آنکه بسیاری از مراسم های عبادی  و همچنین جشن های ایران باستان  برای تقویت ونیرو بخشی به ایزدان برای نبرد با دیوان بود و برخی جشن ها نیز به شکرانه پیروزی ایزدان بر دیو ها انجام می شد و اساساٌ جشن از ریشه «یز» به معنای عبادت است نه به معنای شادی های افراطی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر