به نام اهورا مزدا

همت وهوخت وهورشت اندیشه نیک ،گفتار نیک وکردار نیک

۱۳۸۹ آذر ۱۶, سه‌شنبه

فاتحه ی زردشتی

توی غربت که باشی؛ وقتی خبر بدی میشنوی...یا اینقدر دیر شنیدی که از دیر شنیدن آن خبر ناراحت میشی و یا آنقدر فاصله ها وجود داره که نمیتونی اون موقعی که دوستت به تو نیاز داره، در کنارش باشی و غمخوار او. ماجرا به این برمیگرده که این یکشنبه گذشته بعد از چندماه که خبر درگذشت همسریکی از دوستان زردشتی ام را دیر شنیده بودیم؛ برای عرض تسلیت راهی کنزاس سیتی شدیم. همینقدر عرض کنم که همسرشون بخاطر بارداری و زایمان سه بچه ی سه قلو، کمابیش دچار ناراحتی بودند و هر از چندگاهی برای چک کردن قلبشون راهی بیمارستان میشدند. امـّا اینبار ظاهراً دریچه ی قلبشون به مواد شیمیایی که به رگش تزریق کرده بودند حساسیت نشان داده بود و کار تا آنجا بالا گرفت که حتی به جراحی باز قلب هم کشید و ایشون برنگشت که نگشت.

راستش خیلی ناراحت دوستمون بودیم و راهی شدیم تا به ایشون تسلیت و سرسلامتی بدیم؛ امـّا کار برعکس در اومد و ایشون و بچه هایش با روحیه ی بالایی که از خودشون نشون دادند؛ باعث آرامش قلبی ما شدند. در فرصتی که قرار بود دیگر هموطنان زردشتی جهت تشکیل کلاسهای مذهبی یا بهتره بگم فرهنگی - مکتبی جمع بشند؛ با حضور یکی از«موبَـدان»(روحانی زردشتی) قرار شد که مجلس ختم و یادبودی به عنوان مراسم ماهانه ی پس از درگذشت آن شادروان برگزار بشه و همین نیز انجام شد. همزمانی که ایشون داشتند اوستاخوانی میکردند و من غرق در لذت از نغمه ی فارسی اوستایی بودم؛ به عینه دیدم که در اون هوای نسبتاً گرم و بی تحرّک پاییزی عصر، ناگهان پنجره باز شد و با تکانهایی که پرده میخورد؛ حضور روح آن مرحوم(ه) را حس کردم. در اینجا قصد دارم مختصر اطلاعاتی درباره ی مراسم سنتی فاتحه خوانی زردشتیان برایتان داشته باشم.

منتها قبل از آن ضروری است که یادآوری شود که بیشتر این مراسم در اصل فرهنگ و یک سنتی است محلی و هیچگونه ذکری از چگونگی آن در اوستا نیامده است. مثلاً همانگونه که خاکسپاری مرده در فلات هند باعث آلودگی است و جسد را میسوزانند؛ خاکسپاری در سرمای ایران(پرشیا) نیز باعث میشده جسد همیشه سالم بماند و بهترین راه را گذاشتن در معرض آفتاب و خوراک پرندگان در «دخمه»ها یافته بودند. هرچند که از حدود 40 سال پیش ایرانیان زردشتی داخل ایران نیز بخاطر رعایت بهداشت و قانون، جسد اموات خود را به مثل بقیه ی ایرانیان دفن میکنند. منتها خارج از کشور بنا به سلیقه ی آنها متفاوت است و ممکن است که حتی بسوزانند. بگذریم... اولین مراسم اوستاخوانی یا همان فاتحه در همان روز دفن برگزار میشود. بدین شکل که معمولاً قسمتهایی از آیات اوستا را همزمان شستشوی جسد و سپس بقیه ی آیات را هنگام خاکسپاری تلاوت میکنند.

دومین مراسم روز سوّم و عصر هنگام است و دقیقاً همان روز«سوّم» است که مسلمانان بعضی مناطق ایران آن را نیز برگزار میکنند. از دیگر مراسم مهم طلب آمرزش برای متوفی، برنامه ای است که صبح هنگام روز چهارم پیش از طلوع آفتاب برگزار میشود؛ که بنا به اندیشه ی زردشتی روز «دست شستن از روح» است و باید با اوستا خوانی و خیرات غذای «خدامــُرزی» که ترکیبی است بدون گوشت شامل سیب زمینی، تخم مرغ، سبزی، لوبیا و.... بعنوان چاشت، با دوری کردن از گریه و مـُویه ی بیش از حدّ، دست از روح شخص بشویند؛ تا او به سمت مقصد خود راهی شود. گفتنی است که دیگر مراسمی که برای یادبود و طلب آمرزش برگزار میشود؛ تقریباً به یک شکل برگزار میشود و بیشتر شامل اوستاخوانی است. از جمله:

مراسم دهه، سی روزه، روز سی یکم و سپس هر یکماه یکبار که این دوازده مراسم سالانه به علاوه ی مراسم روز سی یکم بعد از فوت را که جمعاً سیزده تا میشود؛ «روزه» یا «روژه» گویند. گفتنی است که پس از مراسم سالگرد، هرساله به مدّت سی سال هرسالی یکبار نیز مراسم یادبودی برگزار میکنند. البته زردشتیان هم تلاوت 21 بار قسمت «یتا اهو» و 13 بار«اشم و هو» اوستا را بخاطر 21 «نسک اوستا» و نیز 13 مراسم «روژه» به مثل مسلمانان که «یک حمد و بیست و یک سوره» را در جواب شخصی که داد میزنه و میگه: جهت شادی روح همه ی اموات.... الفاتحه مع الصّــلوات...!!! میخوانند.

خب اجازه بدهید که چگونگی سفره آرایی مذهبی و مراسم اوستا خوانی معمولی زردشتیان را خدمت شما توضیحی مختصر بدهم. در بیشتر مراسم مذهبی زردشتی چند چیز پایه ی ثابت آن مراسم است. از جمله سمبل چهار عنصر اصلی که در آفرینش به کار رفته و به عناصر اربعه ی «آب، هوا، خاک وآتش»مشهورند. درکنار این عناصر اربعه، موارد دیگری از جمله وجود سبزه و گل، عکس حضرت زردشت، آیینه، خوراک نذری (خیرات) نیز ممکن است؛ وجود داشته باشد. یکی از مواردی که سعی میکنند حتماً در سرسفره یا میز اوستاخوانی و در روبروی «موبد» وجود داشته باشد تا هنگام اوستاخوانی مورد تبـّرک قرار گیرد؛ وجود میوه های فصل و معمولاً خشک شده است که به «لــُرک» معروف است و شامل آجیل هایی خام(بو نداده) مثل فندق، انجیر، پسته و.... میشود.

گفتنی است که هنگام اوستاخوانی موبد دو یا سه بار پیش آمد که درهنگام تلاوت قسمتی ازاوّستا، بیشتر افراد حاضر انگشت اشاره(سبابه) ی خود را درحالیکه مشت خود را بسته بودند به سمت بالا میگرفتند که به این قسمت « آفرین نامه » گویند و به گونه ای «اجازه گرفتن از خدا» معنی میشود. در ادامه و وقتی که قسمت«ویسپو خواترم/خاترم» یا همان «پس از خدا، اجازه گرفتن از صاحبخانه» جهت انجام مراسم معنی میشود؛ انگشت میانی(بزرگ) دست را در کنار انگشت سبابه به شکل V به سمت بالا میگرفتند و ذکری را میخواندند که چون بیشتر آن به زبان اوستایی بود؛ متاسفانه بنده کمتر چیزی از آن میفهمیدم. در آخر برنامه بود که موبد همزمان اوستاخوانی به ترتیب سه شاخه ی برگ سرو(گاهی هم گــُل) به دست گرفت و ابتدا 4 نقطه ی ذهنی سفره ی حاضر را با دست به نشان احترام گذاشتن و پاک نگهداشتن 4 عنصر اصلی نشان داد و سپس سه دور آن سه شاخه را که به گونه ای سمبل اصول سه گانه ی دین زردشتی است؛ منظور«اندیشه ی نیک، گفتار نیک و کردار نیک» چرخاند. با ختم جلسه و به صدای بلند گفتن حاضران که «خدایش بیامرزاد» خوردنی های حاضر را جهت تبرک و مصرف جلوی حاضران تعارف کردند.

اوّل سخن گفتم که چقدر این دوستمان آرامش داشت؛ بحدیکه او باعث آرامش قلبی ما شد. وقتی دلیل آن را پرسیدم؛ اشاره ای زیبا داشت به اندیشه ی حضرت زردشت که اصل را بر روح میدانسته و نه جسد. به گونه ای که معتقدند ارواح پس از مرگ جسد؛ تازه دوران شادباشی و رهایی را تجربه میکنند و بهمین علت است که بازماندگان نباید تا بیش از سه روز گریه و زاری کنند و بدین شکل باعث آزار ارواح باشند. بلکه اگر دوست دارند آنان را شادتر کنند؛ چه بهتر که خیراتی دهند؛ ذکر خیری از آنها داشته باشند و اگر هم شد اوستاخوانی کنند. با خودم اندیشیدم که این اندیشه ی آرامش بخش مذهب نیاکانمان کجا و ناله ی شبانه روزی مردان و زنان پیر ما کجا؟ بخصوص وقتی که سری میجنبانند و با صدایی ترحـّم برانگیز میگویند: ننه.... خدا بدادمون برسه!! عذاب شب اوّل   قبر و جواب نکیر و منکر و آتیش جهندم ... رو چیکار کنیم!!!؟؟؟؟http://hamid1385.blogspot.com/2010/11/blog-post_10.html

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر